اقتصاد - بی سواد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سواد
 
موسیقی وب

به نام خالق خیر و شر

#خودروی_داخلی_نمی_خرم

این روزها همه شنیده ایم که کمپین نخریدن خودروی صفر داخلی ایجاد شده. کمپینی که به لطف شبکه های اجتماعی جدید، خیلی سریع بزرگ و بزرگتر و سریع به روز می شه.

اول طبق عادت مسئولین ایرانی، دست کم گرفته می شود.

اما بعد که بزرگ و بزرگتر شدنش حالشان را خراب می کند و ترسشان را افزون، به هر زبانی متوسل می شوند تا آن را سرکوب کنند.

منظورم را همه می دانید. منظورم همین وزیر صنعت و معدن (محمد رضا نعمت زاده) هست. 

فکر کنم دیگر انگی نمانده باشد که ایشان به اعضاء کمپین مخالف خودروی داخلی، نزده باشد. از خائن گرفته تا ضد انقلاب خطابشان کرد. انگار هر کدام از اعضاء این دولت باید به زبانی به مردم توهین

 کند وگرنه پایه های قدرتش متزلزل می شود. از آقای روحانی گرفته با بی سواد خطاب کردن مردم منتقد، تا این یکی که دیگر از هیچ صفت بدی فرو گذار نکرده. (خائن، ضد انقلاب، گنه کار و...)

بخوانید در اینجا

حالا دیگر حتی خودی های دولت هم این نوع خطاب کردن مردم توسط وزیر را به باد انتقاد می گیرند. و منتقدین او از دلواپسان  و بی سوادها فراتر رفته و به روشنفکرها! رسیده.

حدود شش ماه پیش بود که من از پسته های چینی که خبرش در تلویزیون آمد، نوشتم. و در ادامه از خودروسازان و خودروی داخلی. از این که رهبر اگر می گویند از تولید ملی حمایت کنید. منظورشان فقط من و شمای مصرف کننده نیست و نبوده. منظورشان تولید کننده هم بوده که با کیفیت تولید کند تا تولید ملی سرافراز شود. 

آن جا من نوشتم:  این اشتباه هست که برای جبران دزدی تولید کنندگان خودروی داخلی، من حاضر بشم با سه برابر قیمت واقعی یا بیشتر، برم و پراید تولید داخل رو بخرم و بعد زیر تریلی همرنگ آسفالت بشم. در اینجا بخوانید

آیا به راستی اگر من بروم پراید بخرم یا ماشینی بی کیفیت از آن یکی خودروساز دیگر. اصلاً هزینه ی استهلاک سریعش به کنار، اصلاً پول زور برای آپشن های ضروری که به زور می گیرند هم به کنار، وقتی من با اولین تصادف شدید، مرگ خودم و سرنشینان خودرو ام را رقم بزنم باز هم از تولید حمایت کردم؟

اصلاً جان من و سرنشینان خودرو من هم به کنار. اگر با این کارم به دزدان خط تولید خودرو که قطعه ی دست دوم کار می گذارند یا آن دزد نمایندگی که حاضر نمی شود خدمات پس از فروش معمول را به من عرضه کند، کمک کنم، آیا این حمایت از تولید ملی است؟ یا حمایت از دزدان خودی؟

رهبری عزیز وقتی می گویند باید از تولید ملی حمایت شود. درصدی از این حمایت، یعنی خریدن کالای داخلی. درصد های دیگر این حمایت بر می گردد. به تولید کننده که با تولید با کیفیت خود از تولید خود و بالطبع از تولید ملی حمایت می کند. دزصد های دیگر این حمایت بر می گردد باز هم به تولید کننده که جلوی ریخت و پاش و دزدی در تولید را بگیرد و با این جلوگیری از دزدی و کم فروشی، از تولید داخلی حمایت کند.

اصلاً از این ها بگذریم. شما بگویید؟ آیا خودروی شخصی یک کالای ضروری است یا یک کالای لوکس؟

آیا اگر من خودروی شخصی نداشته باشم و در عوض با تاکسی و وسائل نقلیه ی دیگر تردد کنم، به ضرورتی از زندگی خود بی توجهی کردم؟

خوب فکر کنید، خواهید دید خودروی شخصی یک کالای کاملاً لوکس محسوب می شود. نمی خواهم با اثبات لوکس بودن خودروی شخصی، بگویم پس نداشته باشیم اش.

نه هرگز. داشته باشیم تا راحت تر سفر کنیم. اما چه لزومی دارد کالای لوکس تولید کنیم. چرا باید این همه منابع را هدر دهیم، تا یک کالای لوکس بی کیفیت تولید کنیم؟

بهتر نیست این کالا را وارد کنیم که واقعاً به معنای حقیقی وسیله ای لوکس داشته باشیم؟ مطمئن باشید در این مورد تحریم نمی شویم. چون کالا کالای لوکس و کاملاً مصرفی می باشد.

این کالا را وارد کنیم و در عوض منابع هنگفتی که صرف تولید آن می شود را صرف تولید خودروهای عمومی کنیم. هم با کیفیت ترشان کنیم و هم زیادتر. این همه کمبود واگن مترو داریم. این همه کمبود در ناوگان اتوبوس رانی و داریم.

اصلاً شمایی که در تهران هستید. آیا گذرتان به میدان رسالت یا خاوران افتاده. آیا ندیده اید که می نی بوس هایشان هنوز همان مکعب مستطیل های سی سال پیش بلکه قدیمی ترند؟

برخی نگرانند که از صنعت روز دنیا عقب بمانیم. صنعت ساخت موتور خودرو. صنعت طراحی و...

بر فرض محال که ما توانسته ایم موتوری صد در صد داخلی تولید کنیم و حال می خواهیم از دنیا عقب نمانیم، مگر این موتور نمی شود در خط تولید تاکسی هایمان استفاده شود؟

مگر نمی شود طراحی های زیباتری برای تاکسی هایمان بکنیم. می گویم وقت و هزینه را بگذاریم در آن جا. آن جایی که مدیریتش با شهر داری و دولت و ... هست و پولش هم دارند تا به تولید کننده بدهند و تولید خودروی شخصی را ببوسیم و بگذاریم کنار.

بگذاریم مردم از خودروی خارجی استفاده کنند. خودروی تولید کسانی که، دست کم در این زمینه از ما مسلمان تر هستند و به سرعت عیب خود را اصلاح می کنند و مثل ما بر رویش سرپوش نمی گذارند.

می ماند عده ای که نگران نیروی بسیار زیاد کاری هستند که در این صنعت مشغولند. این نیرو مطمئن باشید اگر تولید کننده هایمان راه جدید را درست بروند، در تولیدات جدید عمومی و نه شخصی می شود به کارشان گرفت.

باور کن خودرو ساز محترم، این کار را کنی، هم اعصاب خودت آرام می شود و دیگر انباری مملو از خودروهای صفر خاک خورده نداری، هم آخرتت آباد می شود، چون جان مردم را با کیفیت پایین تولیدت نمی گیری.

من هم مثل باقی مردم می گویم: #خودروی_داخلی_نخریم

امضاء

بی سواد


[ سه شنبه 94/6/10 ] [ 10:45 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

بی هیچ سابقه ای اگر شنیده باشی، تحسین برانگیز است واقعاً

با خود می گویی: بله این است نظام اسلامی و نظام رأفت.

چه خوب می بینی که قوه قضائیه (صاحب قوه ی قهریه) حال زور زده دارد را می فهمد و می فهمد که آن زندانی چک برگشتی، آن زندانی مهریه(البته انگار قرار است دیگر زندانی مهریه نداشته باشیم.) و آن زندانی ...، دوست دارد در ماه خدا، در مهمانی خدا، با خانواده اش شرکت کند.

دست دخترش را بگیرد و کنار همسرش بر سر سفره خدا بنشیند و همه با هم خانوادگی با خدای خود صحبت کنند. از ندامتِ گذشته و امید داشتن به آینده، به خدا بگویند و خداوند وقتی که او کنار خانواده است دستش را بگیرد و دیگر رها نکند.

خیلی زیباست. فکرش را بکن بعد از این کنار خانواده بودن به لطف میزبانی خداوند در این ماه، او چه آسان باقی حکمش در زندان را تحمل خواهد نمود. 

بله زیباست خیلی زیباست.

اما قوه ی قضاییه عده ای را به حق از این تخفیف 15 روزه مستنثنا نموده است.

ت

در بند د می خوانیم:

مرتکبین جرائم ذیل از شمول این بخشنامه مستثنی خواهند بود:
محکومین جرائم سرقت های مسلحانه و مقرون به آزار، جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور،آدم‌ربائی، جرایم باندی وسازمان یافته، تجاوز به عنف، دایر کردن مراکز فساد و فحشاء، اسیدپاشی، اخلال در نظام اقتصادی، قاچاق، ورود، تولید، توزیع و فروش مشروبات الکلی، محکومین به قصاص و اعدام و حدود شرعی، محکومین دارای سه سابقه محکومیت به ارتکاب همان جرم، محکومینی که به شرارت مشهورند، قاچاق مسلحانه و یا عمده موادمخدر و روانگردان‌ها، قاچاق اسلحه، انسان و سایرمحکومینی که اخلاق و رفتار آنها در زندان به گونه‌ای بوده که بنا به نظر دادستان یا قاضی ناظر زندان یا رئیس زندان یا شورای طبقه‌بندی شایستگی برخورداری از مرخصی را ندارند.

تبصره یک: درمورد سارقین دارای محکومیت بیش از یکسال و محکومان مواد مخدری که میزان محکومیت آنان بیش از پنج سال باشد ترتیبی اتخاذ گردد هر چهل وهشت ساعت یکبار خود را به مراجع انتظامی محل سکونت خویش معرفی نمایند.
تبصره دو: منظور از قاچاق عمده مواد مخدر و روانگردان‌ها عبارت است از:
1- بیش از 5 کیلوگرم تریاک و ملحقات آن موضوع بند 4 ماده 4 قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر.
2- بیش از 100 کیلوگرم تریاک و ملحقات آن موضوع بند 6 ماده 5 قانون مذکور.
3- بیش از 30 گرم هروئین و روانگردان‌ها و ملحقات آنها موضوع بند 6 ماده 8 قانون مذکور.

« خواننده گرامی توجه داشته باش، هیچ وقت به ذهنت متبادر نشود که جناب "#م.ه!" مشمول بند د شوند انشالله.»
توجه داشته باشید "#م.ه!" محترم قبل از این تخفیف که در بند های دیگر آمده، به لطف ماه رمضان مشمول 30 روز عطوفت اسلامی شده اند.
یک وقت خیال خام نکنید که "#م.ه!" محترم در نظام اقتصادی اخلال کرده باشدها!. خیال خام نبرید که "#م.ه!" محترم مترکب جاسوسی شده باشد ها... این خیال های خام جیز هستند جیزّه!
این بند ها و تبصره ها برای آن هایی است که #بنده_زاده هستند و نه #آقا_زاده

[ یکشنبه 94/4/7 ] [ 6:27 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]


وزیر نیرو توقف مفت فروشی آب را کلید حل مشکل کم آبی دانست و گفت: 72 درصد خانوار کشور ماهانه در حدود 10 هزار تومان قبض آب پرداخت می‌کنند در حالی که متوسط رقم پرداختی هر خانوار به مخابرات 100 هزار تومان است. منبع


آبی که مایه ی حیات است. البته مایع حیات هم هست.
یعنی چه؟ یعنی اینکه کافیست چند روز کسی آب ننوشد، آن هنگام مرگ وی حتمی است.
حالا این آبی که این همه به آن محتاجیم، شده است مفت؟!. 
نیاز آب چیزی از نیاز به هوا کم ندارد. این آب و اکسیژن هواست که سوخت ساز بدن را راه می اندازد. حال به علت اینکه آب به راحتی هوا در دسترس نیست، باید برای استفاده از آن هزینه کرد و هزینه پرداخت.

بعد وزیر محترم نیرو نطق می کنند، برای مشکل کم آبی، باید به مفت فروشی آن خاتمه داد.
قیمت آب را با قیمت هزینه های مخابراتی مقایسه می کنند. و چون آب را به درستی بسیار بسیار با ارزش تر از ارتباطات مخابراتی می بینند، می فرمایند قیمت آب مفت است.
اما این را نمی بینند که نیاز به آب نیازی حیاتی بوده و به مرگ جسم ربط دارد و نه نیاز روحی مثل نیاز به ارتباطات سریع مخابراتی.
وزیر محترم نیرو اگر مسئله شما به جای کم آبی، هزینه های تامین آب شرب بود، کاملاً قبول.
اگر شما می فرمودید که هزینه تامین آب شرب از محل درآمد آب بها تامین نمی شود، قبول.
البته با این ایراد که قبل از آن شمای وزیر نیرو و وزرای نیروی سابق تا کنون، باید آب شرب را از آب استحمام و شستشو و...ف تفکیک می کردید.
آن وفت شما قیمت آب شرب را به جای ماهی 100 هزارتومان ماهی 200 هزارتومان بگذارید، اگر ملت اعتراضی کرد. قول می دهم آن وقت  لب مردم به اعتراض باز نشود چه رسد صدایش بلند شود. 
شما اگر تفکیک کردی، آب شرب را نجومی قیمت گذار، البته اگر حق را در این دیدی. اما در همین صورت هم آب بهای شستشو کشاورزی و... نباید تغییر کند.

باز هم می گویم. جناب وزیر مشکل شما مشکل قیمت آب شرب نیست. مشکل شما کم آبی هست. این کم آبی هم ربطی به آب خروجی از تصفیه خانه ندارد. ربطش به قبل آن است.
ربطش به آسمان است و ابر. ربط اش به رودخانه و پشت سد است. ربطش به کشاورزی پر مصرف ماست و...
قبول که مردم در استفاده از آب اصراف می کنند، اما در مقایسه با هدر رفت آب در کشاورزی مان و در مقایسه با تبخیر آب های سطحی، قابل ذکر نیست.

پس خواهشاً اگر می خواهی مشکل آب را رفع کنی، و اصرار داری از آب خوردن مردم شروع کنی، از راه تشویق وارد شو. از راه کم و کمتر شدن قیمت آب کسانی که در هر دوره کم و کمتر مصرف کردند.

جناب وزیر توجه داشته باش، من و امثال من که قشر متوسط جامعه هستیم و تمام اقشار بالاتر، نزدیک 100 هزارتومن و بالاتر از آن پول خدمات ارتباطات را می دهیم و مردم پایین تر از ما. آن هایی که تمام چشم امیدشان به یارانه ی ناچیز نقدی است، آن ها چنین هزینه ای نمی کنند.
بعد می خواهی نسخه ی ما و آن بیچارگان را در یک قانون بپیچی. بعد می خواهی آن مردم به آب خوردن برای زنده ماندن بسنده کنند و به خاطر گران بودن آب برای مصارف بهداشتی، به هزار و یک نوع بیماری دچار شوند؟
بعد مطمئن باش بیماری شان گریبان همه را خواهد گرفت و بعد وزارت بهداشت هم با درد سر مواجه خواهی کرد.
وزیر محترم نیرو می دانی مشکل چیست؟

مشکل در این دولت این است که در بین خودتات همدلی نیست. همزبانی نیست. اگر از طرف رئیس جمهور حرفی زده می شود، از طرف شما وزرا تکذیب می شود. شما وزرا جزئی نگر شده اید و هر کدام به جزء وزارت خود، به چیزی نگاه می کنید.
 شما وزرا دولت یکپارچه را نمی بینید.

هر کدام ساز خود را می زنید. بعد دولتی که به اصطلاح تحت فرمانش هستید، دم از اصلاح مشکلات می زند. 
اما باور کنید نمی شود. شما به دولت قبل ایرادات  بجای زیادی داشتید، اما حسن دولت قبل که هر کس ساز خود را نمی زد را ندیدید.
قبول که این یکپارچگی دولت قبل مشکلی را به آن صورت حل نکرد، اما باز هم از حسن یکپارچه بودنش کم نمی کند.
می دانم فردایی به زودی می آید  و قانوناً شما آب بهایمان را گران خواهید کرد. می دانم. چاره ای نیست. حرف بزنیم مسئله تحریم را بر سرمان می کوبید.
همان طور که رئیس جمهور محترم، برای این حرف های شما زمینه سازی کرد و فرمودند: آب خوردن ما هم وابسته به رفع تحریم هاست.
پس دیگر حرفی ندارم.
امضاء
بی سواد

[ شنبه 94/3/23 ] [ 11:27 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

از زمان سر  کار آمدن دولت روحانی، تقریباً موضوعی نبوده که پیش نیامده باشد و دولت روحانی را در تقابل با ملت قرار دهد.

ترتیبش مهم نیست. یکی از همین موضوعات مصاحبه در مورد انرژی هسته ای با مردم بود.

با یک تاکسی ران، که دولت روحانی واکنش نشان داد و گفت انرژی هسته ای رو چه به راننده ی تاکسی!

فکر کنم از همین جاها بود که برچسب بی سواد زدن دولت روحانی به بخش مهمی از ملت ایران آغاز شد.

خب قبول دارم، حتماً می گویید از خواب بیدار شوم و ببینم دوران احمدی نژاد تمام  شده و ملتی که در فلاکت بدبختی در دوران احمدی نژاد سختی ها را تحمل کردند، اکنون همه حامی دولت روحانی هستند.

در جواب باید بگویم که آن زمان چیزی دستم نبود که ثابت کنم. آن زمان برای خودم هم جای سوال بود. چون مردم در هر شرایطی حرفی می زدند. در اتوبوسی که یک نفر شروع می کرد به انتقاد از اوضاع اقتصاد و انتقاد از خدمات شهری و... چند نفر با او همراه می شدند و بر ضد پیشرفت های هسته ای هر کسی نظری می داد.

از آن زمان دولت روحانی به مردم القاء کرده بود که هر چه مشکل است زیر سر این پیشرفت های هسته ای بدون در نظر گرفتن تعامل با دنیاست.

گذشت و گذشت تا توافقنامه ژنو امضا شد.

توافقنامه ای پر از امتیازات مختلف :

نیمی از اورانیوم موجود غنی شده 20 درصد را به صورت اکسید 20 درصد برای تولید سوخت راکتور تحقیقاتی تهران ذخیره نماید.

بقیه UF6      بیست درصد را به مواد کمتر از 5 درصد رقیق نماید. خطر برگشت پذیر نیز وجود نداشته باشد.

ایران اعلام می­کند که برای این دوره 6 ماهه، اورانیوم را به سطح بالاتر از 5 درصد غنی سازی نکند.

ایران اعلام می­کند که فعالیت­های خود در تاسیسات سوخت هسته ای نطنز، فوردو، و یا راکتور اراک  را که توسط آژانس با نام IR-40     شناسائی می­شود، بیش از این گسترش نخواهد داد.

همانگونه که ایران در برنامه عملیاتی کردن تاسیسات تبدیل مواد، به آژانس اعلام کرده است، با آغاز خط تبدیل مواد UF6     غنی شده تا 5 درصد بهUO2     ، ایران تصمیم دارد موادUF6     جدیدا غنی شده تاسطح 5 درصد طی 6 ماه آینده را به اکسید تبدیل کند.

  محل­های جدید برای غنی سازی ایجاد نمی شود.

عدم بازفرآوری یا ساخت تاسیساتی که توانایی بازفرآوری داشته باشند.

ارائه اطلاعات مشخص به آژانس بین المللی انرژی اتمی، شامل اطلاعات در خصوص طرح های تاسیسات هسته ای ایران، توصیف ساختمان­ها در هر یک از سایت­های هسته ای، توصیفی از سطح عملیاتی که در هریک از اماکن که به فعالیت­های هسته ای مشخص اشتغال دارند، اطلاعات در خصوص معادن و تخلیص و اطلاعات در خصوص منابع اولیه.

ارائه پرسشنامه جدید فنی راکتور اراک به آژانس بین المللی انرژی اتمی که توسط آژانس با نام IR-40     شناسایی می شود.

دسترسی روزانه بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به فردو و نطنز با هدف بررسی فایل های ضبط شده دوربین­ها در مواقعی که آنها برای بازرسیهای دوره ای موسوم به     DIV     ،IIV     ،PIV     و بازرسی­های سرزده در سایت حضور ندارند.


دسترسی هدایت شده بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به:  

o  کارگاه­های مونتاژ سانتریفیوژ

o کارگاه­های تولید روتور سانتریفیوژ و محل­های نگهداری، و

o معادن اورانیوم و تخلیص اورانیوم


این ها امتیازات با ارزشی بود که دولت روحانی داد و اشک و آه دانشمندان  ما را به همراه داشت. در عوض این ها قرار بود تا 6 ماه بعد از توافق، آن ها تحریم های جدیدی اعمال نکنند، تحریم پتروشیمی ما را لغو کنند. تحریم فلزات گرانبهای ما را لغو کنند و....

بعد چه شد. بعد از این کارهایی که برخی از آن ها بازگشت پذیر نبودند مانند رقیق سازی اورانیوم و...، تحریم ها که ادامه یافت هیچ تحریم های جدید با بهانه های جدید هم وضع شد. ایراد هم می گرفتی می شنیدی که این تحریم ها به خاطر مسائله هسته ای نیست.

بعد از توافقنامه ژنو تا لوزان، آن مردمی که دولت روحانی توهم داشت حامیانش هستند، کم و کمتر شدند. اما در ذهن دولت روحانی، هنوز همان 13 میلیون وجود داشتند. پس هر صدای دیگری که بلند شدف تندرو خطابش کرد. واژه دلواپسی رو به تمسخر گرفت و...

بیانیه لوزان که منشتر می شود فاجعه بیشتر می شود

سطح و ظرفیت غنی سازی و میزان ذخایر ایران برای دوره های زمانی مشخص، محدود خواهد شد و نطنز تنها مرکز غنی سازی ایران خواهد بود.

رآکتور تحقیقاتی پیشرفته آب سنگین در اراک با همکاری مشترک بین المللی بازطراحی و نوسازی خواهد شد به گونه ای که پلوتونیوم با قابلیت تسلیحاتی در آن تولید نگردد. بازفرآوری صورت نخواهد گرفت و سوخت مصرف شده صادر خواهد گردید.

مجموعه تدابیری برای نظارت بر اجرای مفاد برجام شامل کد اصلاحی 3.1 و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی مورد توافق واقع شده است. آژانس بین المللی انرژی اتمی از فن آوری های مدرن نظارتی استفاده خواهد کرد و از دسترسی های توافق شده بیشتری از جمله به منظور روشن کردن موضوعات گذشته و حال برخوردار خواهد شد.


بعد هر انتقادی که شد، زیر سوال بردن دستاوردهای مذاکرات و خدشه به مذاکرات قلمداد شد. دولت روحانی با لحن بدتری ملت دلواپس را خطاب کرد: "به جهنم"، "بی سواد"، "ترسوها"، "بزدلهای سیاسی"، "کافر همه را به کیش خود پندارد"، " خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده" و... منبع


 



کاش لا اقل حامیان ایشان مانند جناب آقای سجادپور، فردی قوی در مناظره و گفتگو بود. تنها کاری که بلد بود این بود که در جواب دلواپسی های آقای حبیب زاده هر چند دفعه، یکبار بگوید که نباید این دستاورد مذاکرات را نادیده و کم ارزش بگیریم. 

و در جایی دیگر هم گفت که آن زمان که تحریم ها اعمال شد کسی حرفی نداشت، الان همه حرف دارند. 

در جواب این دومی باید بگویم که جناب سجادپور آن زمان این همه امتیازات را به رایگان نداده بودیم. آن زمان که تحریم بودیم روی پای خودمان هم دوام آورده بودیم. اما اکنون چه اکنون هم تحریم هستیم و هم امتیاز داده ایم و هم استقلالمان نزدیک است زیر سوال رود


چنین دولتی این همه وعده ها و امیدهای بی سرانجام می دهد و مردم به نفاق و خیانتش شک می کنند، بعد در جواب می گوید خائن آن هایی هستند که باعث شدند ایران تحریم شود. و این را نمی بیند که ایران بیش از سی سال است تحریم شده

اکنون هم به سبک رضاخانی قصد دارد منتقدان خود را سرکوب کند به این روش که اجازه تجمعات انتقادی بر مذاکرات هسته ای را نمی دهد.

حتی اجازه نمی دهد مردم شعار سیانت از خط قرمزهای خود را دهند.


چنین دولتی یقین بداند که تنها خواهد ماند. دولت احمدی نژاد در اواخر دوره دوم خود و این دولت با این روش ها و امید بخشی های بی نتیجه و سرکوب لفظی و یدی منتقدانش، در همین روزهای دوره اولش.

دولت روحانی یقین بداند، اگر از قدرت خود سوء استفاده کند و مذاکرات را با عبور از حتی یک خط قرمز ببندد، ملت و رهبری هیچ گاه نخواهند بخشیدش و جبران خسارات لغو تعهدات ننگین در دنیا و آخرت بر گردنش خواهد ماند.

امضاء

بی سواد


[ سه شنبه 94/3/19 ] [ 2:56 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

خوب حدس می زدم که نتیجه ی آتش بس، جز این نمی شود.

مگر می شود تمام روش های جنگیدنشان، کپی برداری از صهیونیست ها باشد، ولی در آتش بس مانند آن ها نباشند؟

حتی فرارشان نیز همان گونه است.

وحشت و فراری که با هجوم انقلابیون یمن به پایگاه های عنکبوتیشان، بهترین گزینه است.

بله حتی این خانه ی عنکبوت هم درست مانند برادران صهیونیستشان، خوب انگ سعودی هاست.

من مانده ام، آنکه ادعا می کند بیشتر از همه می داند. آنکه ادعا می کنند! بیشتر از همه می داند!. آنکه خود را تنها منبع موثق از تاریخ انقلاب و امام حرف هایش می داند، چطور، این قدر ساده لوح باشد که همیشه در پی طرح دوستی با این عرب های صهیونیست منش = سعودی ها، بوده.

باور کنید باورم نمی شود.

باورم آن می شود که خدای ناکرده راه هر دوی این ها یکی بوده و هست.

یکی در جایی نوشته بود این کار آمریکاست و کار غول های نفتی آن هاست. اینکه یکی یکی قدرت های نفتی دنیا را ضعیف کنند تا قدرت نفتی مطلق باشند. اینکه جنگ ایران را راه انداختند تا قدرت نفتی ایران را بگیرند. این که دولت مصدق را سرنگون کردند تا قدرت نفتی ایران را بگیرند. اینکه دولت عراق را نیز سرنگون کردند تا عراق هم قدرت نفتی نباشد. و ..... و حالا نوبت عربستان است که هزینه کند برای جنگ تا ثروت بیشمارش از نفت، صرف سلاح شود و قدرتش ضعیف...

بر فرض قبول کنیم چنین حربه ای در کار است.

اما آیا ما مقصریم که سعودی ها گول این حربه را خوردند. آیا به این خاطر ما منش صبر پیشه کنیم.

وقتی گروهی مانند سعودی ها، راهشان بی راهه می شود. و بدترین جنایات را مرتکب می شوند، اگر با تذکر به راه نیامدند، دیگر نباید قربان صدقه ی شان رفت. چون رویشان زیاد می شود.

چون این ها از نسل همان جاهلان هزار و چهارصد سال پیش اند که نژاد پرست بودند و عرب رو برتر از هر عجمی بالاخص عجم ایرانی می دانستند.

به این ها دیگر نباید نزدیک شد. 

تبریک گفتن حتی به خاطر مهمترین اتفاق به این ها، حرام است.

بعد می آیند در وسط طوفان آتشی که به جان ملت مظلوم یمن به راه انداختند، تبریک منسب جدید عرض می کنند.

صدایمان هم در آید باز بی سواد می شویم.

خب بشویم. 

سواد این روزها و این سالها و این قرن ها و این هزاره ها، شده، امری کاملاً نسبی و قراردادی. نه وحی منزل.

پیامبرمان طبق همین نسبیت و قرارداد بی سواد بود. ما هم بگذار بی سواد خطابمان کنند.

من نمی دانم اگر بی سوادی این انتقادهاست و داشتن این دغدغه ها، پس با سوادی حتماً این است که چشم و گوشمان را ببندیم و به تهدیدهای غربی ها و حتی این روزها تهدید مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی!، نگاه و گوش نکنیم.

و در پاسخ این همه عیان ها، فقط بگوییم ما با پنج + یک طرف هستیم. (فقط بگوییم شما ملت نگران و دلواپس با ما بیایید به فضا، ببینید چه توهمی زیبایی!!! ببینید همه ی دنیا پشت یک میز شش تا شدند و به حرف ما گوش می کنند!!!. ببینید ما چه مهم شدیم که با ما سر میز می نشینند و مذاکره می کنند!!!)

کافیست اثر مخدری که ما را به این فضای صلح دوست و حامی گفتمان، برده از بین برود. 

آن وقت است که می بینیم بیخ گوشمان، داعشی هست که چند صباحی دیگر نوبت تهدیدشان علیه ما می شود.

آن وقت است که می بینیم خدای ناکرده، یک ملت بزرگ، روزها و ماه ها هل من ناصر گفت و ما نشنیدیم و نابود شد

آن وقت که دیگر تمام جبهه های مقاومت در برابر ظلم نابود شدند، نابودی ما کاری ندارد.


یادمان نرود که حتی این میز مذاکره هم صدقه سر حدود 10 سال روی پا ایستادن خودمان است. صدقه سر خواستن توانستن گفتنمان و دانش و صنعتی که باز هم در تحریم ها خودمان به دست آوردیم. خودمان بدست آوردیم و نترسیدیم.

تمام این امتیازاتی که امروز می توانیم بدهیم را خون آن شهدای هسته ای برایمان به ارمغان آوردند. 

ما فراموش کردیم که طبیعت سگان هار، این است که هر عقب کشیدنی جلو آمدن آنان را دارد و هر جلو رفتنی عقب نشینی آنان را در پی خواهد داشت. هر چه تند تر عقب نشینی کنیم، سریع تر دنبالمان می کنند و نهایت پاچه ی مان را می گیرند و هر چه سریع تر جلو برویم، نهایت فرار می کنند و پشت خود را هم نگاه نمی اندازند.

پس نگذاریم ژست با سوادی، چشم مان را به روی حقایق کور کند.

توهم پنج + یک را واقعیت و واقعیت تهدیدات غرب را توهم پنداریم.

حال باز هم می گوییم، ما به تندروی های کنگره، غرب و آمانو، کاری نداریم و تصویب قطع مذاکرات در صورت استمرار تهدیدات، را تندروی و بی سوادی می دانیم!!!

معلوم است باز هم همین را خواهیم گفت!!!

امضاء

بی سواد


[ چهارشنبه 94/2/23 ] [ 11:27 صبح ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 45
کل بازدیدها: 129562