تحریم - بی سواد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سواد
 
موسیقی وب

به نام خالق خیر و شر

حتماً شنیده اید که جمعی از طلاب حوزه ی علمیه قم، نامه ای نوشته و خواستار  راستی آزمایی عملی ادعای موشکی در قطعنامه 2231 شده اند. منبع

امروز در سایت باشگاه خبرنگاران جوان هم مشاهده کردم که بیست و سه نفر از اعضاء مجلس شورای اسلامی از این بیانیه طلاب حوزه ی علمیه قم حمایت کردند. منبع

براستی که این راه بهترین راه برای راستی آزمایی ادعاها در قطعنامه است. هم راستی آزمایی قائل بودن حق دفاعی و هم راستی آزمایی تهدیدات.

این چند وقت همه ی ما فقط حرف شنیده ایم و در عمل نمی دانیم چه می شود.

از یک طرف تهدیدات آمریکایی ها که اگر قطعنامه نقض شود چه و چنان می کنیم تا جواب رئیس جمهور و ویر خارجه ی مان که حرف های غربی ها و تهدیداتشان حرف مفت است. برای مصرف داخلی و جلب رضایت صهیونیست هاست

مثلاً در همین خبر اخیر ( جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه به دنبال سلاح هسته‌ای نبوده و نخواهد بود. لذا این ادعا که در توافق اخیر وین راه های مختلف دستیابی ایران به سلاح هسته ای بسته شده، در واقع تحصیل حاصل است و  صرفا به منظور راضی کردن منتقدین داخلی و صهیونیست ها بیان می شود.) منبع

جناب ظریف باز هم از این دست عبارات استفاده می کند. "مصرف داخلی، برای جلب رضایت متحدان، برای راضی کردن منتقدان و..."

آیا به راستی این ها در جواب دلواپسی و نگرانی واقعی مردم، درست است. درست است با این جواب های کلیشه ای (مصرف داخلی دارد و...) از پاسخ درست و رفع نگرانی شانه خالی کرد. آن هم به خاطر پیروزی بی ارزش یک حزب در انتخابات آینده کشور؟

آیا پیروزی در انتخابات می ارزد به این که کشور در بحرانی به مراتب جدی تر گرفتار شود؟

مگر نه این که باید کشوری باشد، باید حکومتی باشد، باید نظامی به عنوان پشتوانه و مردمی به عنوان پشتوانه ی آن نظام باشند تا پیروزی حزب و پیروزی در انتخابات و ماندن بر کرسی قدرت مجلس و دولت، محقق شود. 

مگر نه این که مردم و نظام و کشور همه علت هستند و دولت و حزب معلول. اگر علت نباشد، معلول هم بی درنگ نیست می شود.

بگذریم. اما من و شاید خیلی از شما دوستان از این نحو جواب دادن منتخبین مان به شدت متنفر هستیم.

اما انگار خدا را شکر راه برای رفع ابهام و راستی آزمایی هست.

هم راستی آزمایی بلوف های غربی ها و هم راستی آزمایی منتخبین ملت. انگار که باید به جناب روحانی و ظریف گفت: به نظر می رسد این نحو جواب دادن شما خادمین ملت، مصرف داخلی دارد.

برای راستی آزمایی تهدیدات کافیست همین پیشنهاد را جامه عمل پوشانیم. کافیست یک مانور موشکی، حتی محدود انجام دهیم. تا هم صداقت غربی ها و هم تهدیدات پوشالی شان و هم صداقت دولتمردان ما مشخص شود.  و اگر دولتمردان ما صادق اند، انشالله از توهم گل و بلبل دیدن دنیا در بیایند.

امضاء

بی سواد


[ جمعه 94/5/16 ] [ 12:7 صبح ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

#من_یک_فلسطینی_ام

سلام به شما مردمی که کشورتان حدود 67 سال است اشغال شده.

مردم کشور فلسطین. کشور کوچکی که اکنون باریکه هایی از آن مانده. مثل باریکه غزه (نوار غزه).

می خواهم بگویم: من هم یک فلسطینی هستم. نه نترسید نمی خواهم به زور خودم را به منطقه ی زیبا و خوش آب و هوای مدیترانه بچسبانم.

اگر اهل تاریخ خواندن هستید، می دانید که می گویند حکومت در وطن من سابقه اش به بیش از 2500 سال گذشته بر می گردد و معروف ترین آن حکومت ها، حکومت کوروش کبیر بوده.

حکومتی که انگار سرآمد تاریخ جهان بوده. حکومت در دنیایی که هنوز دنیا! و دنیاییان غار نشین بودند ولی دنیای وطن من شهر نشین.

اما انگار این حکومت تا 200 سال پیش مقتدر بود.

و درست از 220 سال گذشته، شاهانی را به خود دید که من هم یک فلسطینی شدم.

با قاجاریه شروع شد و با پهلوی یک و دو ادامه داد و هر بار کشورم کوچک و کوچک تر شد. درست مثل شما.

کوچک و کوچک کوچک تر تا اینکه رهبری مقتدر به نام سید روح الله موسوی خمینی (امام خمینی)، دوباره اقتدار را برگرداند و با افزودن اسلام به آن، آن را از هر زمان دیگری بر سر زبان ها انداخت. و بعد از او نیز تا کنون، سید علی خامنه ای (امام خامنه ای) باز هم مقتدرانه آن را اداره کرده و می کند.

باور کن در این مدت دیگر نگذاشتیم حتی یک وجب از خاکمان به دشمن برسد. آخرین بخش آن که بحرین بود را همین پهلوی ها به باد دادند. 

اما در حکومت جمهوری اسلامی هرگز خاک عزیزم به دست دشمنان نیفتاد.

می گویید: بس کن، اینکه نشد فلسطین. فلسطین ما هنوز هم کوچک و کوچک تر می شود. فلسطین ما نفاق درش شعله می کشد. فلسطین ما انتفاضه ها دیده؟

بله باز هم می گویم #من_یک_فلسطینی_ام.

باور نمی کنید ما هم انتفاضه داشتیم؟

انتفاضه ی اول به رهبری امام خمینی شکل گرفت. و این حکومت جمهوری اسلامی تاسیس شد.

انتفاضه ی دوم  نبرد هشت ساله مان بر علیه تمامی کفر بود و پیروز شد.

انتفاضه ی سوم، آمدن احمدی نژاد بود که با آمدنش، مردم توانستند حرفشان را بزنند و از هیچ احد الناسی نترسند.

تا آن موقع مردم جرأت بدگویی رئیسان جمهورشان را نداشتند. چون می دانستند اگر بگویند، می برندشان جایی که عرب نی انداخت!

درست است که آخر کار احمدی نژاد هم بد تمام شد، اما دستاوردهایی داشتیم که باز هم با دو دو تا چهار تا کردن، می بینیم می ارزید.

او که رفت، مردم من با انتخاب خودشان، محمود عباس کشورمان را انتخاب کردند.

محمود عباسی که در کشور من، حسن روحانی نام گرفت.

می دانم داغ دلتان تازه شد. ببخشید.

می دانم که این محمود عباس شما، به حقیر تر شدن و کوچکتر شدن فلسطین تان کمک کرد. می دانم که محمود عباس شما، نفاق ریشه دار بین تان را ریشه دار تر کرد. می دانم محمود عباس شما از حماس شما می ترسد. از حماس و رهبرانش

اما نمی دانید

نمی دانید که محمود عباس ما، چه قدر قدرتمند تر از محمود عباس شماست. محمود عباس ما با همپیمانی شخصی به نام اکبر هاشمی بهرمانی (ملقب به رفسنجانی) آمد روی کار تا کشور من هم فلسطین شود.

ما کشوری مقتدر بودیم و هنوز هم به لطف وجود امام خامنه ای هستیم.

اما نزدیک است کاملاً فلسطینی شویم. 

ما مردمی بدون نفاق و یکپارچه بودیم، در حالیکه از هر قوم و دین و مذهبی در خود داریم.

اما این محمود عباس ما که آمد نفاق و دو دستگی در بین مردم نمایان شد. حالا می ترسیم. مثل شما. می ترسیم اگر حرفی در خیابان زدیم، فردا لو نرویم و دستگیرمان نکنند.

اما این محمود عباس ما که آمد، درست است هنوز خاک کشور به دشمن نداده، اما چیزی به با ارزشی آن داده. حقی صلح آمیز به نام حق استفاده از انرژی هسته ای. و به قول خیلی ها، تنها به صورت کاریکاتوری، حق را برای ما و کشورش به رسمیت شناخته

اما این محمود عباس ما که آمد، ما را خلع سلاح نیز کرد. او در قطعنامه ای که فرستادگانش هم به آن رای دادند، موشک های ما را گرفت.

موشک هایی که می توانستند، با نگاه چپ آمریکا به کشورم، او و همپیمانانش را سر جایش بنشانند.

اما این محمود عباس ما که آمد، امنیت را نیز از ما گرفت. او اجازه داد مستشاران جبهه ی کفر، هر وقت و هر زمان که خواستند و از هر کجایی که خواستند، بیایند و بازرسی کنند. از صنعت هسته ای که بماند، تا مراکز نظامی و حتی دانشمندانمان

به دروغ می گوید نه ما این اجازه را ندادیم. ما برای بازرسی ها مهلت 24 روزه گرفتیم. ما می توانیم به بازرسی اعتراض هم داشته باشیم.

من به تو می گویم که وقتی در نهایت 5 عضو از 8 عضو شورایی کذایی به بازرسی رای دهند، حرفش به باد هوا هم نمی ارزد. وقتی که از 8 عضو 5 عضوش همین هایی بودند که دشمن ما و ملت ما هستند.

اما این محمود عباس ما انگار از رهبر عزیزمان نمی ترسد. از مردم پشتیبان او نمی ترسد. از خون هزارن هزار شهید این حکومت نمی ترسد

بله فلسطینیان عزیزی که تاکنون فکر می کردید، در بدبختی خود تنها هستید.

تبریک می گویم!. من عضوی از یک ملت بزرگ و کشوری پهناور هستم. کشوری که بیش از بیست سال می گذرد و کسی جرأت تعرض به آن را به مخیله ی خود راه نداده، اکنون نزدیک است، فلسطین دیگر شود و دیگر تنها نباشید.

فلسطینی بر زیر چکمه های اشغالگری آمریکایی ها و انگلیسی ها و فرانسوی ها و حتی همان اسرائیلی ها.

انگار باید عادت کرد که هر یک از مردمانم بگویند: #من_یک_فلسطینی_ام

امیدم برای نشنیدن این جمله از زبان خودم و مردمانم، اول خداست که همیشه یاورمان بوده. دوم امام زمانمان حضرت مهدی که قرار است حکومت را از ما تحویل بگیرد و سوم رهبری مقتدر، شجاع و با تدبیری واقعی، به نام امام خامنه ای.

که اگه این سه یکی شان نبود، سال ها بود که می گفتم: #من_یک_فلسطینی_ام

امضاء

بی سواد


[ چهارشنبه 94/5/14 ] [ 10:11 صبح ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

وقتی ظریف، توافق ژنو را امضاء کرد و وقتی بیانیه لوزان منتشر شد، خیلی ها ظریف را ابوموسی اشعری خواندند.

ابو موسی اشعری که در مذاکره با عمرو عاص، خواست تا حکومت از امام علی و معاویه گرفته شود، اما در آخر چه شد؟

حکومت از علی گرفته شد و معاویه بر قدرت ماند.

ظریف چه کرده بود.

او در ژنو ذخایر اورانیومی ما را اکسید کرد و خواست تحریم ها برچیده شود. اما بعد چه شد؟

ذخایر اورانیوم ما اکسید شد ولی تحریم ها کم نشد که بیشتر هم شد.

باز در لوزان هم به همین ترتیب تعهداتی داد و مصداق ابوموسی اشعری شد.


ظریف دید که آبرویش می رود، از شعرای دانشجو و هم فکرش در مجیز گویی برای خود استفاده کرد.


خب من آن موقع باز هم درصدی زیاده روی و افراط، در نامیدن ظریف به ابو موسی اشعری را لحاظ کردم.


اما با این برجام و با این قطعنامه و به خصوص قطعنامه، بی شک ظریف را ابوموسی اشعری بلکه ساده لوح تر از او می دانم

تازه اگر او در این عملکردش عمدی نداشته باشد!!!


برجام هر چه باشد تا تصویب نشود، تعهدی نمی آورد. حتی آن دسترسی های خواسته شده.

اما قطعنامه را که پذیرفتیم، متعهد شدیم و ملزم به رعایتش. تا جایی که روسیه و چین هم انگشت به دهان از این پذیرش محدودیت تسلیحاتی ماندند.


متاسفانه ترجمه ای که وزارت خارجه از قطعنامه 2231 گذاشته بسیار نا مفهوم است و از نظر نگارشی ایراد دارد.

در گذشته ما اگر فصل هفتمی بودیم، فقط تحریم بودیم، اما اکنون باز هم تحریم هستیم و  در کنار آن در صورت نقض قطعنامه، مجوز جنگ داده می شود و کشور علاوه بر فشار تحریم، ممکن است فشار جنگ را هم تحمل کند.

یعنی به مراتب بدتر از دوران احمدی نژاد.

اینجاست که باید زرنگ تر از اعراب عصر امام علی باشیم. و دوباره به گرد رهبری و ولایت و گوش به فرمان او شویم، وقتی که ساده لوحی مثل ظریف(ابو موسی اشعری) اینگونه ما را در وضع ضعیف قرار می دهد.

وضعی که ما به بهانه ی اینکه موشک های بالستیک میان برد و دور برد، توان حمل کلاهک هسته ای دارند، رفتنمان به آن سو ممنوع شده.

و جناب ساده لوح ظریف، فکر کرد منظور آن ها ساختن کلاهک هسته ای می باشد.

به قول جناب شریعتمداری، مگر کلاهک هسته ای، جزء سلاح های هسته ای به شمار نمی آید. وقتی ما قبول می کنیم در قطعنامه که به ساخت سلاح هسته ای مبادرت نورزیم، چرا باید جداگانه عدم ساخت کلاهک هسته ای را هم بپذیریم.

بعد با افتخار تمام می گوید: ما که نمی خواهیم سمت سلاح هسته ای برویم. پس اشکالی ندارد که این مورد هم در قطعنامه قبول کردیم.

خدایا خودت با این ساده لوحانی که بر سر کار آمدند (البته در بهترین حالت. چون شاید حالت بد این باشد که کار این ها عمدی باشد) به دادمان برس.

امضاء 

بی سواد


[ چهارشنبه 94/5/7 ] [ 3:31 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

خیلی منتظر بودم و باور نمی کردم، روحانی بتواند توافقی انجام بده که خطوط قرمز ترسیمی رهبر، در آن لحاظ شود.

و همین طور هم شد.

در تحقیق توسعه محدود شدیم

محدودیت های 10 و 15 ساله را قبول کردیم

غنی سازی 190 هزار سو را که نیاز نیروگاه بود را منصرف شدیم

لغو همزمان همه تحریم ها و منوط نشدن به راستی آزمایی

و...

این ها و خیلی دیگر چیز ها زیر پا گذاشته شد.

اما خب رهبری حداقل هایی می خواستند که این حد اقل ها را هم تیم مذاکراتی ما با افتخار هر چه تمام تر، برآورده نکرد.

از محدودیت های چندین ساله که بگذریم

از میزان 190 هزار سو غنی سازی که بگذریم

اما خط قرمز مهمی زیر پا گذاشته شد که نمی شود از آن گذشت.

آن هم بازرسی ها ی آژانس از هر جایی که دلش خواست.

رهبری به درستی فرمودند که:

می گویند «آژانس باید اطمینان پیدا کند» این چه حرف نامعقولی است چگونه اطمینان پیدا کند مگر اینکه وجب به وجب این سرزمین را بازرسی کند.
رهبر انقلاب مخالفت قاطع با «بازرسی های غیر متعارف، پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی» را از دیگر خطوط قرمز هسته ای اعلام کردند.  منبع

اما حال در توافق می بینیم، راه برای بازرسی های بی سابقه باز شده

و می فهمیم، اوباما و جان کری، بسیار درست تر می گویند و در گفتار خود صادق هستند که، می توانند به صورت بی سابقه ای در ایران، از هر کجا و هر که خواستن، بازرسی کنند










حتی در این ترجمه ی مشکوک وزارت خارجه منتشر کرد، هم می توان این موضوع را فهمید


75- در پیشبرد اجرای برجام، اگر آژانس نگرانی هایی در رابطه با مواد یا فعالیت های اعلام نشده یا فعالیت های مغایر با برجام در محل هایی که تحت موافقت نامه جامع پادمان یا پروتکل الحاقی اعلام نشده اند، داشت آژانس به ایران اساس و پایه های چنین نگرانی هایی را ارائه نموده و درخواست شفاف سازی مینماید.


76- اگر توضیحات ایران نگرانی های آژانس را حل و فصل نکند، آژانس ممکن است دسترسی به چنین محلهای را منحصراً به دلیل راستی آزمایی عدم وجود مواد و فعالیت های اعلام نشده یا فعالیت های مغایر با برجام در چنین محل هایی را درخواست نماید. آژانس بصورت مکتوب دلایل خود برای دسترسی و اطلاعات مرتبط را در اختیار ایران میگذارد.

77- ایران می تواند راه های جایگزین برای حل نگرانی های آژانس پیشنهاد نماید که آژانس را قادر سازد تا عدم وجود مواد و فعالیتهای هسته ای و یا فعالیت های مغایر با برجام در مکان مورد سوال را راستی آزمایی کند که بایستی به سرعت و دقت مورد توجه قرار گیرد.

78- اگر عدم وجود مواد و فعالیت های اعلام نشده و یا فعالیت های مغایر با برجام بعد از اجرای ترتیبات جایگزین موافقت شده توسط ایران و آژانس نتواند راستی آزمایی شود، یا دو طرف قادر نباشند به طریق رضایت بخشی برای راستی آزمایی عدم وجود مواد یا فعالیت های هسته ای اعلام نشده یا فعالیت های مغایر با برجام در مکان های مشخص شده، در مدت 14 روز از ارائه درخواست اولیه آژانس برای دسترسی به توافق برسند، ایران در مشورت با اعضا کمیسیون مشترک، نگرانی های آژانس را از طریق شیوه های لازم مورد توافق بین ایران و آژانس حل می نماید. در صورت عدم وجود یک توافق، اعضا کمیسیون مشترک با اجماع و یا با رای 5 عضو از 8 عضو، نظر خود را در خصوص روش ضروری برای حل نگرانی آژانس ارائه خواهند داد. فرآیند مشورت و یا هر عمل دیگر مرتبط توسط اعضا کمیسیون مشترک نبایستی بیشتر از 7 روز به طول بیانجامد و ایران اقدامات ضروری را در طی 3 روز اجرا خواهد کرد. 

منبع: صفحه 37 متن ترجمه شده بخش دسترسی

در بخش دسترسی گفته شده شاید آژانس از محل اعلام نشده ای به علت نگرانی، درخواست بازرسی دهد، ولی ایران مخالف باشد.

اگر آژانس اصرار داشته باشد کمیسیون 8 نفره ای تشکیل می شود و نظر آن ها هر چه باشد، باید دو طرف بپذیرند.

این را خود جناب صالحی در گفتگوی ویژه خبر بیست و دو  و سی، چند شب پیش گفت. ابتدای برنامه هم گفت. وقتی مجزی سوال کرد که اگر ایران مخالف بازرسی از نقطه ای خاص باشد. چه می شود. ...

متاسفانه همین قسمت خبر روز بعد، سانسور شد و تنها به همین اکتفا شد که جناب صالحی گفتند: ایران می تواند با بازرسی های نا متعارف مخالفت کند.

آن هم با چنان ذوق و شوقی این تیتر خبر اعلام شد که انگار در توافق ما برای خودمان سپری غیر قابل نفوذ و ورود ممنوع برای غرب ساخته ایم. در حالیکه کاملاً بر عکس است.

فکرش را بکنید. توافق در هر دو کشور تصویب شد و بعد آژانس خواست از نقطه ای نظامی بازرسی کند. ایران مخالفت می کند. آژانس اصرار می کند. و بعد موضوع به کمیسیون می رود. 

در این کمیسیون آن 6 کشور مقابل ایران، به خصوص آمریکا حضور دارد و کافیست همین 5  تا 6 عضو، رای به بازرسی دهند. آن وقت ایران باید بپذیرد.

آن وقت بسیار راحت تر از زمانی که آن ها لانه جاسوسی داشتند، جاسوسی می شود.

می گویید خب زیر بار نمی رویم. اگر این کار را کنیم. ناقض توافق شناخته می شویم و تحریم ها با بهانه ی درست بر می گردند.


همین خط قرمز مهم رد شد که رئیس قوه قضاییه گفت: "نباید توافق صورت گرفته مسیری برای تسهیل دسترسی به نقاط امنیتی و نظامی شود و کوتاهی و قصور درباره حل این موضوع گناهی نابخشودنی است." منبع 


بگذریم

حال باز روحانی انتظار تبریک داشته باشد. همین تشکرات هم از سر او و تیم مذاکره کننده زیاد است.

باید امید داشت به خدا تا دشمن ما باز هم طبق وعده او احمق باشد و بزند زیر این توافق

امضاء

سواد


[ سه شنبه 94/5/6 ] [ 5:34 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]


وزیر نیرو توقف مفت فروشی آب را کلید حل مشکل کم آبی دانست و گفت: 72 درصد خانوار کشور ماهانه در حدود 10 هزار تومان قبض آب پرداخت می‌کنند در حالی که متوسط رقم پرداختی هر خانوار به مخابرات 100 هزار تومان است. منبع


آبی که مایه ی حیات است. البته مایع حیات هم هست.
یعنی چه؟ یعنی اینکه کافیست چند روز کسی آب ننوشد، آن هنگام مرگ وی حتمی است.
حالا این آبی که این همه به آن محتاجیم، شده است مفت؟!. 
نیاز آب چیزی از نیاز به هوا کم ندارد. این آب و اکسیژن هواست که سوخت ساز بدن را راه می اندازد. حال به علت اینکه آب به راحتی هوا در دسترس نیست، باید برای استفاده از آن هزینه کرد و هزینه پرداخت.

بعد وزیر محترم نیرو نطق می کنند، برای مشکل کم آبی، باید به مفت فروشی آن خاتمه داد.
قیمت آب را با قیمت هزینه های مخابراتی مقایسه می کنند. و چون آب را به درستی بسیار بسیار با ارزش تر از ارتباطات مخابراتی می بینند، می فرمایند قیمت آب مفت است.
اما این را نمی بینند که نیاز به آب نیازی حیاتی بوده و به مرگ جسم ربط دارد و نه نیاز روحی مثل نیاز به ارتباطات سریع مخابراتی.
وزیر محترم نیرو اگر مسئله شما به جای کم آبی، هزینه های تامین آب شرب بود، کاملاً قبول.
اگر شما می فرمودید که هزینه تامین آب شرب از محل درآمد آب بها تامین نمی شود، قبول.
البته با این ایراد که قبل از آن شمای وزیر نیرو و وزرای نیروی سابق تا کنون، باید آب شرب را از آب استحمام و شستشو و...ف تفکیک می کردید.
آن وفت شما قیمت آب شرب را به جای ماهی 100 هزارتومان ماهی 200 هزارتومان بگذارید، اگر ملت اعتراضی کرد. قول می دهم آن وقت  لب مردم به اعتراض باز نشود چه رسد صدایش بلند شود. 
شما اگر تفکیک کردی، آب شرب را نجومی قیمت گذار، البته اگر حق را در این دیدی. اما در همین صورت هم آب بهای شستشو کشاورزی و... نباید تغییر کند.

باز هم می گویم. جناب وزیر مشکل شما مشکل قیمت آب شرب نیست. مشکل شما کم آبی هست. این کم آبی هم ربطی به آب خروجی از تصفیه خانه ندارد. ربطش به قبل آن است.
ربطش به آسمان است و ابر. ربط اش به رودخانه و پشت سد است. ربطش به کشاورزی پر مصرف ماست و...
قبول که مردم در استفاده از آب اصراف می کنند، اما در مقایسه با هدر رفت آب در کشاورزی مان و در مقایسه با تبخیر آب های سطحی، قابل ذکر نیست.

پس خواهشاً اگر می خواهی مشکل آب را رفع کنی، و اصرار داری از آب خوردن مردم شروع کنی، از راه تشویق وارد شو. از راه کم و کمتر شدن قیمت آب کسانی که در هر دوره کم و کمتر مصرف کردند.

جناب وزیر توجه داشته باش، من و امثال من که قشر متوسط جامعه هستیم و تمام اقشار بالاتر، نزدیک 100 هزارتومن و بالاتر از آن پول خدمات ارتباطات را می دهیم و مردم پایین تر از ما. آن هایی که تمام چشم امیدشان به یارانه ی ناچیز نقدی است، آن ها چنین هزینه ای نمی کنند.
بعد می خواهی نسخه ی ما و آن بیچارگان را در یک قانون بپیچی. بعد می خواهی آن مردم به آب خوردن برای زنده ماندن بسنده کنند و به خاطر گران بودن آب برای مصارف بهداشتی، به هزار و یک نوع بیماری دچار شوند؟
بعد مطمئن باش بیماری شان گریبان همه را خواهد گرفت و بعد وزارت بهداشت هم با درد سر مواجه خواهی کرد.
وزیر محترم نیرو می دانی مشکل چیست؟

مشکل در این دولت این است که در بین خودتات همدلی نیست. همزبانی نیست. اگر از طرف رئیس جمهور حرفی زده می شود، از طرف شما وزرا تکذیب می شود. شما وزرا جزئی نگر شده اید و هر کدام به جزء وزارت خود، به چیزی نگاه می کنید.
 شما وزرا دولت یکپارچه را نمی بینید.

هر کدام ساز خود را می زنید. بعد دولتی که به اصطلاح تحت فرمانش هستید، دم از اصلاح مشکلات می زند. 
اما باور کنید نمی شود. شما به دولت قبل ایرادات  بجای زیادی داشتید، اما حسن دولت قبل که هر کس ساز خود را نمی زد را ندیدید.
قبول که این یکپارچگی دولت قبل مشکلی را به آن صورت حل نکرد، اما باز هم از حسن یکپارچه بودنش کم نمی کند.
می دانم فردایی به زودی می آید  و قانوناً شما آب بهایمان را گران خواهید کرد. می دانم. چاره ای نیست. حرف بزنیم مسئله تحریم را بر سرمان می کوبید.
همان طور که رئیس جمهور محترم، برای این حرف های شما زمینه سازی کرد و فرمودند: آب خوردن ما هم وابسته به رفع تحریم هاست.
پس دیگر حرفی ندارم.
امضاء
بی سواد

[ شنبه 94/3/23 ] [ 11:27 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 128913