قدرت نظامی - بی سواد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی سواد
 
موسیقی وب

به نام خالق خیر و شر

حتماً شنیده اید که جمعی از طلاب حوزه ی علمیه قم، نامه ای نوشته و خواستار  راستی آزمایی عملی ادعای موشکی در قطعنامه 2231 شده اند. منبع

امروز در سایت باشگاه خبرنگاران جوان هم مشاهده کردم که بیست و سه نفر از اعضاء مجلس شورای اسلامی از این بیانیه طلاب حوزه ی علمیه قم حمایت کردند. منبع

براستی که این راه بهترین راه برای راستی آزمایی ادعاها در قطعنامه است. هم راستی آزمایی قائل بودن حق دفاعی و هم راستی آزمایی تهدیدات.

این چند وقت همه ی ما فقط حرف شنیده ایم و در عمل نمی دانیم چه می شود.

از یک طرف تهدیدات آمریکایی ها که اگر قطعنامه نقض شود چه و چنان می کنیم تا جواب رئیس جمهور و ویر خارجه ی مان که حرف های غربی ها و تهدیداتشان حرف مفت است. برای مصرف داخلی و جلب رضایت صهیونیست هاست

مثلاً در همین خبر اخیر ( جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه به دنبال سلاح هسته‌ای نبوده و نخواهد بود. لذا این ادعا که در توافق اخیر وین راه های مختلف دستیابی ایران به سلاح هسته ای بسته شده، در واقع تحصیل حاصل است و  صرفا به منظور راضی کردن منتقدین داخلی و صهیونیست ها بیان می شود.) منبع

جناب ظریف باز هم از این دست عبارات استفاده می کند. "مصرف داخلی، برای جلب رضایت متحدان، برای راضی کردن منتقدان و..."

آیا به راستی این ها در جواب دلواپسی و نگرانی واقعی مردم، درست است. درست است با این جواب های کلیشه ای (مصرف داخلی دارد و...) از پاسخ درست و رفع نگرانی شانه خالی کرد. آن هم به خاطر پیروزی بی ارزش یک حزب در انتخابات آینده کشور؟

آیا پیروزی در انتخابات می ارزد به این که کشور در بحرانی به مراتب جدی تر گرفتار شود؟

مگر نه این که باید کشوری باشد، باید حکومتی باشد، باید نظامی به عنوان پشتوانه و مردمی به عنوان پشتوانه ی آن نظام باشند تا پیروزی حزب و پیروزی در انتخابات و ماندن بر کرسی قدرت مجلس و دولت، محقق شود. 

مگر نه این که مردم و نظام و کشور همه علت هستند و دولت و حزب معلول. اگر علت نباشد، معلول هم بی درنگ نیست می شود.

بگذریم. اما من و شاید خیلی از شما دوستان از این نحو جواب دادن منتخبین مان به شدت متنفر هستیم.

اما انگار خدا را شکر راه برای رفع ابهام و راستی آزمایی هست.

هم راستی آزمایی بلوف های غربی ها و هم راستی آزمایی منتخبین ملت. انگار که باید به جناب روحانی و ظریف گفت: به نظر می رسد این نحو جواب دادن شما خادمین ملت، مصرف داخلی دارد.

برای راستی آزمایی تهدیدات کافیست همین پیشنهاد را جامه عمل پوشانیم. کافیست یک مانور موشکی، حتی محدود انجام دهیم. تا هم صداقت غربی ها و هم تهدیدات پوشالی شان و هم صداقت دولتمردان ما مشخص شود.  و اگر دولتمردان ما صادق اند، انشالله از توهم گل و بلبل دیدن دنیا در بیایند.

امضاء

بی سواد


[ جمعه 94/5/16 ] [ 12:7 صبح ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

خیلی منتظر بودم و باور نمی کردم، روحانی بتواند توافقی انجام بده که خطوط قرمز ترسیمی رهبر، در آن لحاظ شود.

و همین طور هم شد.

در تحقیق توسعه محدود شدیم

محدودیت های 10 و 15 ساله را قبول کردیم

غنی سازی 190 هزار سو را که نیاز نیروگاه بود را منصرف شدیم

لغو همزمان همه تحریم ها و منوط نشدن به راستی آزمایی

و...

این ها و خیلی دیگر چیز ها زیر پا گذاشته شد.

اما خب رهبری حداقل هایی می خواستند که این حد اقل ها را هم تیم مذاکراتی ما با افتخار هر چه تمام تر، برآورده نکرد.

از محدودیت های چندین ساله که بگذریم

از میزان 190 هزار سو غنی سازی که بگذریم

اما خط قرمز مهمی زیر پا گذاشته شد که نمی شود از آن گذشت.

آن هم بازرسی ها ی آژانس از هر جایی که دلش خواست.

رهبری به درستی فرمودند که:

می گویند «آژانس باید اطمینان پیدا کند» این چه حرف نامعقولی است چگونه اطمینان پیدا کند مگر اینکه وجب به وجب این سرزمین را بازرسی کند.
رهبر انقلاب مخالفت قاطع با «بازرسی های غیر متعارف، پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی» را از دیگر خطوط قرمز هسته ای اعلام کردند.  منبع

اما حال در توافق می بینیم، راه برای بازرسی های بی سابقه باز شده

و می فهمیم، اوباما و جان کری، بسیار درست تر می گویند و در گفتار خود صادق هستند که، می توانند به صورت بی سابقه ای در ایران، از هر کجا و هر که خواستن، بازرسی کنند










حتی در این ترجمه ی مشکوک وزارت خارجه منتشر کرد، هم می توان این موضوع را فهمید


75- در پیشبرد اجرای برجام، اگر آژانس نگرانی هایی در رابطه با مواد یا فعالیت های اعلام نشده یا فعالیت های مغایر با برجام در محل هایی که تحت موافقت نامه جامع پادمان یا پروتکل الحاقی اعلام نشده اند، داشت آژانس به ایران اساس و پایه های چنین نگرانی هایی را ارائه نموده و درخواست شفاف سازی مینماید.


76- اگر توضیحات ایران نگرانی های آژانس را حل و فصل نکند، آژانس ممکن است دسترسی به چنین محلهای را منحصراً به دلیل راستی آزمایی عدم وجود مواد و فعالیت های اعلام نشده یا فعالیت های مغایر با برجام در چنین محل هایی را درخواست نماید. آژانس بصورت مکتوب دلایل خود برای دسترسی و اطلاعات مرتبط را در اختیار ایران میگذارد.

77- ایران می تواند راه های جایگزین برای حل نگرانی های آژانس پیشنهاد نماید که آژانس را قادر سازد تا عدم وجود مواد و فعالیتهای هسته ای و یا فعالیت های مغایر با برجام در مکان مورد سوال را راستی آزمایی کند که بایستی به سرعت و دقت مورد توجه قرار گیرد.

78- اگر عدم وجود مواد و فعالیت های اعلام نشده و یا فعالیت های مغایر با برجام بعد از اجرای ترتیبات جایگزین موافقت شده توسط ایران و آژانس نتواند راستی آزمایی شود، یا دو طرف قادر نباشند به طریق رضایت بخشی برای راستی آزمایی عدم وجود مواد یا فعالیت های هسته ای اعلام نشده یا فعالیت های مغایر با برجام در مکان های مشخص شده، در مدت 14 روز از ارائه درخواست اولیه آژانس برای دسترسی به توافق برسند، ایران در مشورت با اعضا کمیسیون مشترک، نگرانی های آژانس را از طریق شیوه های لازم مورد توافق بین ایران و آژانس حل می نماید. در صورت عدم وجود یک توافق، اعضا کمیسیون مشترک با اجماع و یا با رای 5 عضو از 8 عضو، نظر خود را در خصوص روش ضروری برای حل نگرانی آژانس ارائه خواهند داد. فرآیند مشورت و یا هر عمل دیگر مرتبط توسط اعضا کمیسیون مشترک نبایستی بیشتر از 7 روز به طول بیانجامد و ایران اقدامات ضروری را در طی 3 روز اجرا خواهد کرد. 

منبع: صفحه 37 متن ترجمه شده بخش دسترسی

در بخش دسترسی گفته شده شاید آژانس از محل اعلام نشده ای به علت نگرانی، درخواست بازرسی دهد، ولی ایران مخالف باشد.

اگر آژانس اصرار داشته باشد کمیسیون 8 نفره ای تشکیل می شود و نظر آن ها هر چه باشد، باید دو طرف بپذیرند.

این را خود جناب صالحی در گفتگوی ویژه خبر بیست و دو  و سی، چند شب پیش گفت. ابتدای برنامه هم گفت. وقتی مجزی سوال کرد که اگر ایران مخالف بازرسی از نقطه ای خاص باشد. چه می شود. ...

متاسفانه همین قسمت خبر روز بعد، سانسور شد و تنها به همین اکتفا شد که جناب صالحی گفتند: ایران می تواند با بازرسی های نا متعارف مخالفت کند.

آن هم با چنان ذوق و شوقی این تیتر خبر اعلام شد که انگار در توافق ما برای خودمان سپری غیر قابل نفوذ و ورود ممنوع برای غرب ساخته ایم. در حالیکه کاملاً بر عکس است.

فکرش را بکنید. توافق در هر دو کشور تصویب شد و بعد آژانس خواست از نقطه ای نظامی بازرسی کند. ایران مخالفت می کند. آژانس اصرار می کند. و بعد موضوع به کمیسیون می رود. 

در این کمیسیون آن 6 کشور مقابل ایران، به خصوص آمریکا حضور دارد و کافیست همین 5  تا 6 عضو، رای به بازرسی دهند. آن وقت ایران باید بپذیرد.

آن وقت بسیار راحت تر از زمانی که آن ها لانه جاسوسی داشتند، جاسوسی می شود.

می گویید خب زیر بار نمی رویم. اگر این کار را کنیم. ناقض توافق شناخته می شویم و تحریم ها با بهانه ی درست بر می گردند.


همین خط قرمز مهم رد شد که رئیس قوه قضاییه گفت: "نباید توافق صورت گرفته مسیری برای تسهیل دسترسی به نقاط امنیتی و نظامی شود و کوتاهی و قصور درباره حل این موضوع گناهی نابخشودنی است." منبع 


بگذریم

حال باز روحانی انتظار تبریک داشته باشد. همین تشکرات هم از سر او و تیم مذاکره کننده زیاد است.

باید امید داشت به خدا تا دشمن ما باز هم طبق وعده او احمق باشد و بزند زیر این توافق

امضاء

سواد


[ سه شنبه 94/5/6 ] [ 5:34 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

خوب حدس می زدم که نتیجه ی آتش بس، جز این نمی شود.

مگر می شود تمام روش های جنگیدنشان، کپی برداری از صهیونیست ها باشد، ولی در آتش بس مانند آن ها نباشند؟

حتی فرارشان نیز همان گونه است.

وحشت و فراری که با هجوم انقلابیون یمن به پایگاه های عنکبوتیشان، بهترین گزینه است.

بله حتی این خانه ی عنکبوت هم درست مانند برادران صهیونیستشان، خوب انگ سعودی هاست.

من مانده ام، آنکه ادعا می کند بیشتر از همه می داند. آنکه ادعا می کنند! بیشتر از همه می داند!. آنکه خود را تنها منبع موثق از تاریخ انقلاب و امام حرف هایش می داند، چطور، این قدر ساده لوح باشد که همیشه در پی طرح دوستی با این عرب های صهیونیست منش = سعودی ها، بوده.

باور کنید باورم نمی شود.

باورم آن می شود که خدای ناکرده راه هر دوی این ها یکی بوده و هست.

یکی در جایی نوشته بود این کار آمریکاست و کار غول های نفتی آن هاست. اینکه یکی یکی قدرت های نفتی دنیا را ضعیف کنند تا قدرت نفتی مطلق باشند. اینکه جنگ ایران را راه انداختند تا قدرت نفتی ایران را بگیرند. این که دولت مصدق را سرنگون کردند تا قدرت نفتی ایران را بگیرند. اینکه دولت عراق را نیز سرنگون کردند تا عراق هم قدرت نفتی نباشد. و ..... و حالا نوبت عربستان است که هزینه کند برای جنگ تا ثروت بیشمارش از نفت، صرف سلاح شود و قدرتش ضعیف...

بر فرض قبول کنیم چنین حربه ای در کار است.

اما آیا ما مقصریم که سعودی ها گول این حربه را خوردند. آیا به این خاطر ما منش صبر پیشه کنیم.

وقتی گروهی مانند سعودی ها، راهشان بی راهه می شود. و بدترین جنایات را مرتکب می شوند، اگر با تذکر به راه نیامدند، دیگر نباید قربان صدقه ی شان رفت. چون رویشان زیاد می شود.

چون این ها از نسل همان جاهلان هزار و چهارصد سال پیش اند که نژاد پرست بودند و عرب رو برتر از هر عجمی بالاخص عجم ایرانی می دانستند.

به این ها دیگر نباید نزدیک شد. 

تبریک گفتن حتی به خاطر مهمترین اتفاق به این ها، حرام است.

بعد می آیند در وسط طوفان آتشی که به جان ملت مظلوم یمن به راه انداختند، تبریک منسب جدید عرض می کنند.

صدایمان هم در آید باز بی سواد می شویم.

خب بشویم. 

سواد این روزها و این سالها و این قرن ها و این هزاره ها، شده، امری کاملاً نسبی و قراردادی. نه وحی منزل.

پیامبرمان طبق همین نسبیت و قرارداد بی سواد بود. ما هم بگذار بی سواد خطابمان کنند.

من نمی دانم اگر بی سوادی این انتقادهاست و داشتن این دغدغه ها، پس با سوادی حتماً این است که چشم و گوشمان را ببندیم و به تهدیدهای غربی ها و حتی این روزها تهدید مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی!، نگاه و گوش نکنیم.

و در پاسخ این همه عیان ها، فقط بگوییم ما با پنج + یک طرف هستیم. (فقط بگوییم شما ملت نگران و دلواپس با ما بیایید به فضا، ببینید چه توهمی زیبایی!!! ببینید همه ی دنیا پشت یک میز شش تا شدند و به حرف ما گوش می کنند!!!. ببینید ما چه مهم شدیم که با ما سر میز می نشینند و مذاکره می کنند!!!)

کافیست اثر مخدری که ما را به این فضای صلح دوست و حامی گفتمان، برده از بین برود. 

آن وقت است که می بینیم بیخ گوشمان، داعشی هست که چند صباحی دیگر نوبت تهدیدشان علیه ما می شود.

آن وقت است که می بینیم خدای ناکرده، یک ملت بزرگ، روزها و ماه ها هل من ناصر گفت و ما نشنیدیم و نابود شد

آن وقت که دیگر تمام جبهه های مقاومت در برابر ظلم نابود شدند، نابودی ما کاری ندارد.


یادمان نرود که حتی این میز مذاکره هم صدقه سر حدود 10 سال روی پا ایستادن خودمان است. صدقه سر خواستن توانستن گفتنمان و دانش و صنعتی که باز هم در تحریم ها خودمان به دست آوردیم. خودمان بدست آوردیم و نترسیدیم.

تمام این امتیازاتی که امروز می توانیم بدهیم را خون آن شهدای هسته ای برایمان به ارمغان آوردند. 

ما فراموش کردیم که طبیعت سگان هار، این است که هر عقب کشیدنی جلو آمدن آنان را دارد و هر جلو رفتنی عقب نشینی آنان را در پی خواهد داشت. هر چه تند تر عقب نشینی کنیم، سریع تر دنبالمان می کنند و نهایت پاچه ی مان را می گیرند و هر چه سریع تر جلو برویم، نهایت فرار می کنند و پشت خود را هم نگاه نمی اندازند.

پس نگذاریم ژست با سوادی، چشم مان را به روی حقایق کور کند.

توهم پنج + یک را واقعیت و واقعیت تهدیدات غرب را توهم پنداریم.

حال باز هم می گوییم، ما به تندروی های کنگره، غرب و آمانو، کاری نداریم و تصویب قطع مذاکرات در صورت استمرار تهدیدات، را تندروی و بی سوادی می دانیم!!!

معلوم است باز هم همین را خواهیم گفت!!!

امضاء

بی سواد


[ چهارشنبه 94/2/23 ] [ 11:27 صبح ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

شبی که شنیدم این بیانیه منتشر شد و دو طرف ، قبولش کردند. اول ناراحت شدم. اما خب نه از ترس بی سواد و تندرو خطاب شدن، بلکه برای اینکه ذره ای احساسات اضافه رو از خودم دور کنم، تامل کردم و تحمل و چیزی ننوشتم. که مطمئناً آن شب اگر می نوشتم پر از ایراد بودم.

حالا اما هم خوشحالم از توافق و هم نگران.

بله هم خوشحالم و هم به قول آن ها، دلواپس. اما تندرو بودن رو قبول ندارم. قبول دارم بی سوادم و آخر مطالب به آن اذعان می کنم و قبول دارم از دار و دسته ی دلواپسان هستم. اما قبول ندارم تندرو باشم.

خب دلواپسی ام برای چیست؟

ببینید چند حالت ممکن است رخ دهد.

اما قبل از اون هنوز به درستی مشخص نیست که این بیانیه از چه زمانی اجرایی می شود؟ آیا از زمان صدور آن و آیا هر دو طرف آن را اجرا می کنند؟ یا فقط طرف ایرانی تا تیر ماه موظف به اجرای آن می باشد؟

یا شاید هم تا زمان توافق نهایی کسی ملزم به اجرا نباشد.

اما به هر حال از همین اکنون پیامدهای مثبت این بیانیه را به چشم می بینم. یکی از این پیامدها که به عینه شاهد هستم. مثبت شدن بیشتر یا شاید تمامی نمادهای بازار بورس باشه.

چون خودم هم در این بازار هرچند اندک سرمایه گذاری کردم. این دو روز شاهد هستم بیشتر نماد ها بالای سه چهار درصد افزایش قیمت داشتند و برخی هم تغییر قیمت نداشتند. ولی هیچ کدام منفی نشدند.

خب بازار طلا و ... هم نه به این اندازه اما باز هم بازار بهتری شده اند.

خب با این توضیح بر می گردم به احتمالاتی که ممکن است رخ دهد.

1- یک حالتی که ممکن است ایجاد شود این است که: جبهه غرب درست مثل اسرائیل و آتش بس های ناپایدرش با حماس عمل کند. یعنی چه؟

یعنی اینکه می گویند تحریم ها را بر می داریم و شما هم محدودیت ها را اعمال کنید. اما این توافق برای یکی دو هفته باقی می ماند و بعد از دو هفته جبهه ی غرب زیر توافقی که در بیانیه داشتند می زنند.

البته فکر نکنید این دلواپسی، دلواپسی من بی سواد و امثال من هست. خود با سوادان هم این دلواپسی رو دارند. خود رئیس جمهور با سواد و خود جناب ظریف باسواد و خود جناب عراقچی با سواد. خود آن ها به صراحت اعلام کردند که به طرف مقابل بی اعتماد هستند.

در این حالت خود دولت و به صراحت گفته که هیچ توافقی رو قبول نمی کند، مگر تحریم ها یکجا برداشته شوند.

2- حالتی دیگر این است که: مدتی بیشتر از یکی دو هفته تحریم ها برداشته شود. به نحوی که در اقتصاد ایران تاثیر چشمیگرش را ببینیم و اواضاع معشیت مردم هم بهبود یابد.

در این حالت حالت ایده آل آن است که واقعاً غرب قدرت و عزم ملت و دولت ایران را به رسمیت بشناسد و برای همیشه، با ایران روابطی از موضع برابر داشته باشد و نه از موضع سلطه جویانه.

اگر چنین شود که ایده آل همه است. از رهبری گرفته تا دولت و ملت و دوستداران ما. اگر چنین شود باید گفت جهان یا دست کم خاورمیانه به روزهای صلح امنیت بر می گردد. اقتصاد ایران و منطقه شکوفا تر می شود. و حتی شرکت های غربی هم سود بیشتری می برند و خیلی اتفاق های خوب دیگر.

اما در همین حالت دوم، حالتی دیگر هم مفروض است: حالتی که همه چیز به هم بریزد. و آن این که بعد از چشاندن طعم نبودن تحریم به ملت ایران. بعد از اینکه مردم ایران رفاه و معیشت شان بهبودی چشم گیر حاصل کرد. بعد از چند ماهی که خوب این مزه های شیرین را چشیدیم، آن وقت ساز مخالف غربی ها نواخته شود.

اگر چنین شود. اوضاع ممکن است خیلی وخیم شود. مطمئناً اگر تا کنون 20 درصد مردم (خیلی خوشبینانه) مخالف داشتن انرژی هسته ای در برابر نداشتن اقتصاد خوب بودند، آن هنگام 70 درصد مردم این تمایل را نشان می دهند. و برایشان بازگشت به گذشته خیلی سخت می شود.

برای تایید این حرف، به خودتان نگاه کنید. فکر می کنید  در این شرایط که هیچ تهدید بالفعلی وجود ندارد، آیا  حاضر هستید مانند سی سال پیش یا قبل تر از آن زندگی کنید؟ فکر می کنید، مانند زمانی که در کمترین سطح رفاه قرار داشتید؟ زمانی که در خانه 50 متری بیشتر از 6 نفر زندگی می کردند. زمانی که خوراک و پوشاکتان به این اندازه تامین نبود. (می دانم اکنون به وضع موجود ناراضی هستید.) اما مطمئناً سی و اندی سال پیش وضع از این هم بدتر بود. به خصوص زمان جنگ.

پس می بینید در حالت دوم، حالتی وجود دارد که باید پس رفت کنیم حتی به بیشتر از 10 سال پیش. شاید به زمانی که جناب روحانی دبیر شورای امنیت ملی بود و کل تاسیسات هسته ای برچیده و متوقف شد. بله خب مطمئناً اگر چنین شود و غرب ضعف ملت را مشاهده کند، حتی به محدود شدن صنعت هسته ای هم رضایت نمی دهد.

نمی دانم اما شاید می توان امید داشت که دشمن ما احمق است و چنین کاری نمی کند. در واقع دشمن ما شش ماهه به دنیا آمده و حاضر نمی شود چندین ماه طعم نبودن تحریم را به ملت ما بچشاند.

غرب اگر قصد فریب داشته باشد، مطمئناً این بیانیه و توافق به یکی دو ماه نمی کشد. و مطمئناً زیاده خواهی خود را شروع می کند. مثل هم اکنون که به رسانه های خود از لغو تحریم ها به صورت تدریجی حرف می زند.

حالت های دیگر هم ممکن است رخ دهد که مجال نیست.

اما یک شرایط خطرناک با توجه به متن بیانیه ممکن است رخ دهد.

همان طور که در بیانیه آمده، کلیه تحریم ها اقتصادی و بانکی و... که به خاطر مسئله هسته ای به ایران تحمیل شده و در شواری امنیت تصویب شده باید برداشته شود. شاید این کار صورت بگیرد. که به احتمال زیاد همین هم می شود.

اما دقت کنید. تا جایی که چندین بار متن توافق نامه را یا خوانده یا شنیده ام، از لغو تحریم هایی که به خاطر مسائل هسته ای گذاشته شده صحبت شده.

آیا این بیانیه تضمین می دهد که تحریم های جدید به خاطر مسائل غیر هسته ای اعمال نشود؟

آیا این تضمین وجود دارد، ایران به خاطر برنامه موشکی تحریم نشود. و نگویند که ایران باید تحریم شود، چون موشک هایی که دارد امنیت منطقه، اسرائیل و حتی اروپا را به خطر انداخته؟

آیا این تضمین وجود دارد که ایران به خاطر حمایت هایش از مردم عراق و فلسطین و بحرین و یمن، تحریم نشود. آیا تضمین وجود دارد که ایران به بهانه حمایت از ترورسیم، تحریم نشود؟

همان طور که گفتم، این تحریم های جدید با این بیانیه، از ایران دور نشده، و باز هم می تواند روی میز غرب قرار گیرد.

اگر چنین شود ایران نه تنها برنامه ی هسته ای خود بلکه برنامه دفاعی خود و بلکه اخلاق اسلامی که برای نظام خود گذاشته را باید زیر پا گذارد.

حتی شاید بیشتر پس رفت کند و مجبور به رفراندم برای تغییر نظام شود.

با این بیانیه می شود این نگرانی را داشت و دلواپس بود. اما اگر در توافقی که در تیر ماه انجام خواهد شد انشالله، عدم اعمال تحریم در هر زمینه ای لحاظ شود، آن وقت می توان امید داشت که کشورمان در راه پیشرفت خود باز هم به گام هایش ادامه دهد.

امضاء

بی سواد

 


[ یکشنبه 94/1/16 ] [ 12:16 عصر ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]

به نام خالق خیر و شر

این روزها، خیلی ها در مورد آینده مذاکرات حرف می زنند. بین این خیلی ها، فکر می کنم، مردم عادی از همه خوشبین تر باشند.

اما این که برخی  روزنامه نویس ها و برخی سیاستمدارها، اینگونه بدبین و خودباخته باشند، خیلی بد است.

فکرش را بکنید؛ یک روزنامه نگار، یک مقاله نویس یک روزنامه معتبر و پر تیراژ، نگرانی ها و توهمات خود از آینده را بنویسد و مردم عادی مخاطب، همه نوشته اش را بخوانند.

فکر می کنید، چند درصد این مردم، بدون تاثر از نوشته ی نویسنده، خودشان اوضاع را تحلیل کنند؟

به جرأت می توان گفت که بیشتر مردم کوچه و بازار، کافیست انتقاد روز را بشنوند، حالا آن زمان انتقاد از احمدی نژاد بود و این زمان ماشالله انتقاد از گروهی کذایی در ذهن ساخته شده، به نام تندروها.

البته آن اول دلواپسان بودند، اما اکنون ترفیع گرفته و به درجه ی تندروها نائل شدند.

بله کافیست این مردم، اکنون در روزنامه هایی که بیشترشان در جبهه مجیز گوی دولت هستند، بخوانند که تندروها، فلان چیز را گفتند یا فلان کار را کردند یا...

خود من بارها که کنار دکه مشغول خواندن تیترها بودم، با نظر این مردم آشنا شدم.

یکی به دیگری می گفت: انرژی هسته ای به چه درد می خورد؟ مردم الان گرسنه هستند. یا دیگری می گفت: آری باید رفراندم برگزار شود تا بگوییم انرژی هسته ای نمی خواهیم.

اما خیلی از همین مردم، در جایی دیگر و در جَوی دیگر، می شوند حامی انرژی هسته ای مملکت. این یعنی تاثیر جمع. تاثیر رسانه. تاثیر آن قلمی که خدا نکند فکر نکرده بر روی کاغذ بنگارد.

آن وقت است که می بینی، فکری، دستی را به طرف قلمی برد و می نویسد، باید از اقتصاد مقاومتی چشم پوشی کرد و باید برای تحریم نشدن نفت و طلایمان، امتیازات بیشتری روی میز مذاکرات بگذاریم و...

این حرف نویسنده، یعنی حتی کار شمای ظریف و عراقچی هم بی فایده هست. یعنی شما نمی توانید امتیازی بگیرید و حتی حد اقل چرخه سوخت را حفظ کنید. یعنی شما باید در نهایت قبول کنید که کل آنچه به دست آمده تعطیل و تخریب شود.

این یعنی من به ظاهر اصلاح طلب هستم. اما در واقع یک ترسویی هستم که از آینده وحشت کرده و نه اصولگرایی را به رسمیت می شناسم و نه اصلاح طلبی را قبول دارم. تنها یک ژست از اصلاح طلبی برایم کافیست. وگرنه گور پدر این جناح ها و برنامه هایشان.

---

از این بگذریم. واقعاً پس از این مذاکرات چه چیز انتظار ما را می کشد؟.

اگر به تاریخ انقلاب نگاه کنیم، می شود پیش بینی کرد که این بار هم با عنایت خداوند، این گذار سخت هم می گذرد. اما آمدیم و خداوند خواست ملت و نظام را در امتحانی سخت تر قرار دهد. در امتحانی که امداد غیبی و تقلب رساندنی نیست.

اگر این گونه شود. باز هم تاریخ به ما یاد می دهد که هر چه امتیازات بیشتری بدهیم. حقیر تر می شویم و عقب تر می ایستیم و وا می نهیم.

در نهایت به نظر می رسد، در مذاکرات یک پیروزی و دو شکست وجود دارد.

پیروزی اینکه بتوانیم توافقی قطعی و یک مرحله ای داشته باشیم و چیزی به مدت طولانی و مبهم تعلیق نشود.

شکست اول اینکه: آن ها نمی پذیرند و مذاکرات تعطیل می شود

شکست دوم  اینکه: ما شکست می خوریم از همه چیز دست می کشیم که بعید نیست بعد از مسئله دست کشیدن از برنامه هسته ای، مسئله توان موشکی، مسئله دخالت مستشارگونه در عراق و... باشد.

در پیروزی اول، هر چند کند اما باز هم به جلو پیش می رویم. و بیشتر دنیا(اگر آمریکا را بزرگ نبینیم) نگرانی شان رفع شده

در شکست اول، ما شکست نخوردیم و مذاکرات شکست خورده. ما با قدرتی بیشتر از قبل به پیشرفت هسته ای اهتمام می ورزیم. قدرت های منطقه و حتی فرا منطقه هم با توجه به توان نظامی ما و در خطر بودن اسرائیل، جرأت هیچ اقدامی را نخواهند داشت. و...

شکست دوم هم همان ترس و توهم برخی نویسندگان به ظاهر اصلاح طلب اما ترسو بیش نیست.

امضاء 

بی سواد


[ شنبه 93/12/23 ] [ 10:14 صبح ] [ بی سواد ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 46
بازدید دیروز: 48
کل بازدیدها: 128989