بی سواد | ||||||||||||||||
به نام خالق خیر و شر #اگر_من_رئیس_جمهور_بودم قبل از هر چیزی از فرجامِ رئیس جمهور قبلی عبرت می گرفتم تا در برجامِ خودم دچار مشکل نشده و به فرجامِ همان قبلی دچار نشوم. اگر من رئیس جمهور بودم، حتی برای اظهار نظر راننده ی تاکسی نیز احترام قائل می شدم و مَردُمَم را بی سواد و بی شناسنامه خطاب نمی کردم. اگر من رئیس جمهور بودم، باز هم از رئیس جمهور قبلی عبرت گرفته و وعده های 100 و 200 و 300 و ... روزه ای که فقط و فقط برای شعار، زیبا باشد نمی دادم. اگر من رئیس جمهور بودم، گناه و قصور خودم را به عهده گرفته و گذشتگان و شاید حتی درگذشتگان! را مورد عنایت! قرار نمی دادم. اگر من رئیس جمهور بودم، دشمن قَسَم خورده ی سی و اندی ساله ام رو دوست و دوستان سی و اندی ساله ام را تُندرو نمی خواندم. اگر من رئیس جمهور بودم، در میز مذاکره با دشمن، قطره قطره خون رزمندگان و دانشمندان شهیدم را همواره جلوی چشم داشتم و امتیازاتم را به رایگان مصرف نمی کردم. اگر من رئیس جمهور بودم،... ... ... ... اگر من رئیس جمهور بودم، در قبال زیر قول زدن دشمنم، به او لبخند نمی زدم و روی قول و قرارهای پوچ و تو خالی اش حساب باز نمی کردم. اگر من رئیس جمهور بودم، وزرای خود را کنترل می کردم نه اینکه تحت کنترل برخی وزرا! قرار بگیرم و باقی شان را به حال خود رها کنم تا هر کار دلشان خواست بکنن و هر حرفی دلشان خواست بزنند و مردم را خائن خطاب کنند و بنیادهای انقلابی را زیر سوال ببرند. اگر من رئیس جمهور بودم... هوم... آه یادم آمد :) اگر من رئیس جمهور بودم، مردم را به زور در ظِلِّ آفتاب و سوز سرما، نگه نمی داشتم تا مردمی بودن خودم را اثبات کنم. اگر من رئیس جمهور بودم، اگر فرماندار هم کارمند و کاگر استان تحت نظرش را مجبور به استقبال می کرد، توبیخَش می کردم. اگر من رئیس جمهور بودم، حتی اگر یک نفر به استقبال من می آمد، برای آن یک نفر، احترام قائل شده و حرف هایم را می زدم و حرف هایش را می شنیدم. درست مانند استاد عزیزم که بدون یدک کشیدن نام اسلام و مسلمین و بدون هیچ چشم داشتی، وقتی مرا تنها در کلاس درس دید، وقتش را گذاشت، به من احترام گذاشت و تدریسش را شروع کرد. اگر من رئیس جمهور بودم، نمی گذاشتم به خاطر من، مدارسِ تعطیل شده، در آلوده ترین روزِ هفته، باز شوند...، آن هم نه به خاطر تحصیلِ علم، بلکه به خاطر حضورِ بی خاصیتِ من!. آن هم در هوای آلوده؛ ساعت ها روی پاهای کوچکِ شان، به ایستند تا من افاضات کنم. من آن روز، همه ی کاسه کوزه های استقبال از خود را به هم ریخته، بچه ها را به خانه فرستاده، وزیر آموزش و پرورشِ چاپلوس خود را عزل می کردم.
#اگر_من_رئیس_جمهور_بودم
امضاء بی سواد [ پنج شنبه 94/10/3 ] [ 9:38 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر از تصویب 20 دقیقه ای ننگین اقدام متقابل ایران در برجام، توسط مجلس که بگذریم. این روزها همه خوشحالیم از خبر آزمایش موشکی (پرتاب موشک عماد). آزمایش موشکی که باز هم قوی تر و دقیق تر از نسل های پیشین خودش است. و خوشحال تر هستیم که این آزمایش موشکی، در واقع همان راستی آزمایی موشکی بود که می خواستیم. می خواستیم واکنش غرب رو در برابر آزمایش موشکی ببینیم. می خواستیم، واقعیت پشت پرده قول و قرارهای دولت با غربیان رو شاهد باشیم. می خواستیم ببینیم، آیا به سمت ذلت حرکت کرده ایم یا نرمش مان واقعاً قهرمانانه بوده. خوب یادم هست که وقتی به روحانی و ظریف و عراقچی به خاطر پذیرفتن قطعنامه ای ننگین (قطعنامه 2231 )، اعتراض می کردیم، آن ها می گفتند نگران نباشید. ما محدودیتی را در بحث موشکی و نظامی قبول نکردیم. قطعنامه گفته که در ساخت موشک هایی با قابلیت حمل کلاهک هسته ای، آزمایشی انجام ندهیم. خب ما هم که نمی خواهیم سلاح هسته ای آزمایش کنیم. بعد که آقای شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه ی کیهان، دست کم یک بار، بدون تندروی، حرفی منطقی می زند و می گوید: مگر کلاهک هسته ای، جزء سلاح های هسته ای به شمار نمی آید. وقتی ما قبول می کنیم در قطعنامه که به ساخت سلاح هسته ای مبادرت نورزیم، چرا باید جداگانه عدم ساخت کلاهک هسته ای را هم بپذیریم. به راستی مگر سلاح هسته ای،کلاهک هسته ای موشک را هم شامل نمی شود. حتماً غرب می خواهد، ما موشک بالستیک هم نداشته باشیم. آن روز در جواب این انتقادها، روحانی و ظریف و عراقچی گفتند اگر این منظور آن ها باشد، ما به آن عمل نمی کنیم. جوابی که نشان می داد، خودشان هم مطمئن نیستند، چه دسته گلی به آب دادند. این روزها بعد از پرتاب عماد و بعد از رونمایی یک سایت از هزاران سایت زیر زمینی موشکی، می بینیم که غربی ها، چه قدر پرخاشگرانه تر با ایران صحبت می کنند و این آزمایش را نقض قطعنامه و حتی نقض برجام می دانند. حتی این روزها، شاهدیم سعودی ها و عمالشون، برای ما شاخ و شانه می کشند آن روزها، به دروغ به ملت گفتیم، سایه جنگ از سرشان برداشتیم. سایه جنگی تخیلی در خیال، دولتمردان ترسو. امروز اما سایه ی جنگی بر سر خود حس می کنیم که حتی در این 12 سال گذشته حس نکرده بودیم. آن روزها به مردم وعده ی رفع تحریم های ظالمانه را دادیم. امروز شاهدیم که قرار است تحریم های جدید و سخت تری به بهانه ی (این بار) موشکی، بر ما وضع شود. من نمی دانم، مگر تا دو سال گذشته که تحریم بودیم و آزمایشات و رزمایشات موشکی می کردیم، دفاع از ملت های مظلوم منطقه می کردیم، مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر می دادیم و علناً حتی توسط دولت وقت!، اسرائیل را به نابودی، تهدید می کردیم، تحریمی جدید بر ما تحمیل شده بود؟ پس چرا در مسیری قدم گذاشتیم که بهانه برای تحریم های بیشتر به غرب بدهیم. مسیر توافقی ننگین. تعهداتی 10 ساله، 15 ساله و حتی 20 و 25 ساله و حتی به گفته آمریکایی ها همیشگی. جالب است ایراد هم که می گیری، صالحی،رئیس سازمان انرژی اتمی را جلو می اندازند و توسط او می گویند: ما اگر با همان برنامه خود هم پیش می رفتیم، ده تا 15 سال طول می کشید تا به غنی سازی صنعتی سودمند برسیم . چون همه جای دنیا همین بوده. آخر یکی نیست بگوید: محال نیست ما یکی دو ساله به غنی سازی صنعتی برسیم، محال است؟ آیا در علوم دیگر جهش گونه حرکت نکردیم و توانا نبودیم. حال در این علم، چون مرعوب غرب هستیم، ناتوانیم؟ بله موشک عماد آزمایش شد و خدا را شکر که این آزمایش چهره ی واقعی همه را نشان داد، از دشمن گرفته تا مدعیان نگران گرسنگی مردم را. بعید نمی دانم، فردا یا پس فردایی، دوباره دولت صدایش را بلند کند و مردم را بهانه قرار دهد. گرسنگی و فقر مردم را که ای داد، به کجا می روید؟ آیا می خواهید، به بهای داشتن صنعت نظامی و موشک های دوربرد، مردم خود را به فلاکت بی اندازید... و بعید نمی دانم، فرداتری!، همانگونه که اینجا و اینجا نیز بعید نمی دانستم، دوباره صدای دولت در آید از ترس غرب و تحریم ها و از ملت و نظام بخواهد، برای رفع تحریم ها، حمایت از مظلومان منطقه را هم فراموش کنیم. و بدتر از آن، روزی برسد که دولت از مردم ذلت چکمه لیسی آمریکایی ها را در خاک مقدسمان بخواهد. روزی که مانند روزهای ننگین خاندان پهلوی، ارزش سگ های غربی ها، از زندگی ایرانی مسلمان، بیشتر شود. البته انشالله تا آن روزهایی که خدا نکند که بیاید، عمر این دولت پر فریب به سر آمده امضاء بی سواد مطالب مرتبط: دسترسی، امتیاز خطرناک توافق بد!
[ شنبه 94/7/25 ] [ 7:13 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر
در تصویر فوق می بینید که دستان برخی نمایندگان بالاست. و چهار انگشت خود را نشان می دهند این بدین معناست که این ها موافق طرح برجام هستند. البته کسانی که دو انگشت خود را نشان می دهند، مخالفت خود را ابراز می کنند. دیروز، یکی از نادرترین اتفاقات تاریخ ایران، بلکه تاریخ جهان، رخ داد. دیروز نمایندگان ملتِ کشوری با تمدنی بیش از 2500 سال و 1400 سال تمدن اسلامی، مهمترین تصمیم این سال ها را گرفتند. مهم ترین تصمیم را گرفتند، اما کمترین تفکر و تامل را پشت تصمیم گذاشته بودند. می گویند، تنها 15 یا شاید هم 20 دقیقه، تنها همین مقدار زمان احتیاج داشتند تا به بزرگ ترین تصمیم این سال ها رای دهند. کسانی که حدود هشت برابر این زمان لازم داشتند تا در مورد موضوعی مانند مشکلات یک روستای کوچک، تصمیم بگیردند، در اقدامی تعجب و تامل برانگیز، قانونی که در آن چارچوب اقدامات متقابل دولت در اجرای برجام، مشخص شده بود را، در کمتر از بیست دقیقه به رای گذاشتند و تصویب کردند. کسانی برخی شان شاید در خفا و حتی شاید در ظاهر، حکومت دینی را حکومتی، دیکتاتور مئابانه، می دانستند و خلاف دموکراسی، این بار حتی به عملکرد دیکتاتور گونه رئیس مجلس، جناب علی لاریجانی، هیچ اعتراضی نکردند. انسان را یاد حقوق بشر سازمان ملل (حقوق بشر آمریکایی) انداختند. حقوق بشری که می گوید: اعدام مجرمان خطرناک در ایران، خلاف حقوق بشر است، اما اقدام جنایتکارانه و صهیونیست منشانه ی عرب های سعودی، دفاع از تمامیت ارضی و عین حقوق شان است. اینجا هم هر چه مخالفان خواستار ارائه پیشنهادات تکمیل این طرحی که می توانست، طرح مطلوب همه جناح ها باشد؛شدند، بر خلاف قانون خود مجلس، رئیس دیکتاتور آن علی لاریجانی، این حق مخالفان را سلب کرد، و انگار که گُرگی، او و هم کیشانش را دنبال می کند، طرحی ناقص و پر از حفره های امنیتی (مثل حفره های امنیتی ویندوز ایکس پی و شاید حتی بدتر از آن) را در کمتر بیست دقیقه با تبانی در پشت پرده، به تصویب می رساند. زیرا از نظر او و دوستانش، هیچ رفتار دیکتاتور گونه صورت نگرفته و کاملاً دموکراتیک! توی دهن مخالف زده شده!. بعد هم اشک آهی بود که از دلسوزان که به تمسخر دلواپسان نامیده می شوند، در آمد. تمسخری که امروز هم از رسانه های حامی دولت به افکار جامعه تزریق شد. جالب اینجاست که همان هایی که این طرح ناقص را تصویب کردند، حاضر نشدند نامشان را تاریخ ثبت کند. مگر نه این که این طرحی افتخار آفرین در تاریخ ایران است!؟ پس چرا نخواستند نامشان در تاریخ بماند. نام نیکی در ذهن تاریخ در کنار نام ننگ آورانی همچون رسائی و کوچک زاده و...!!!!! مگر این که یقین داشته باشند، تاریخ نام ننگ شان را به خاطر می سپارد. نام کسانی که ایرانِ در اوج عزت را به حضیض ذلت کشاند. اما ماه هیچ وقت پشت ابر نمی ماند و تاریخ همیشه منافقان و بدخواهان را رسوا کرده و می کند. اما به لطف موافقت های قبلی و تصاویر ضبط شده، بیشترشان رسوا شده و می شوند. در ادامه اسامی صد نفر از این به اصطلاح نمایندگان منافع ملت و به واقع نماینده منافع خود و ارابابانشان را می آورمدر فایل اکسل، که بر اساس حوزه ی انتخابی مرتب شده اند
آن هایی که مثل من نمایندگانی را که این گونه تصمیم عجولانه ای گرفتند و بدون تفکر آینده کشور و ملت را به خطر انداختند، دارای صلاحیت نمی دانند، اسامی را به خاطرِ خود بسپارند و در انتخابات آینده با انتخاب اصلح، سیلی محکمی به دهان بدخواهان بزنند. من و شما یادمان باشد، که کلی هزینه شد و کمیسیون ویژه ای شکل گرفت و کلی ایرادات بر برجام گرفته شد. یادمان باشد که قرار شد، به در صحن مجلس تمامی این ها گزارش شود، اما دیکتاتورها نگذاشتند. دیکتاتورها، صدای مخالفان را خفه کردند، آن ها را به تمسخر گرفتند و کشور را در آستانه ی خطر امنیتی قرار دادند من و شمایی که ساکن تهران هستیم، اسامی زیر یادمان نرود.
و عزیزانی که در حوزه های انتخابی دیگر ساکن هستند، طبق جدول، نماینده مورد نظر را پیدا کنند توجه: البته در فیلمی که قبل از رای گیری مجلس را نشان می دهد، آقای توکلی، به این فرصت کم و عملکرد لاریجانی انتقاد داشتند که مثل همه و همیشه، جواب تمسخر آمیز لاریجانی را شنیدند. اما انگار در رای گیری کار خود را می کند و به این طرح رای می دهد. امضاء بی سواد [ چهارشنبه 94/7/22 ] [ 3:9 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر بزرگترین خیانت چیست؟ آیا بزرگترین خیانت این است که به مردم بگویند: #در_وین_شکست_خوردید ؟ یا بزرگترین خیانت این است که در وین شکست خورده باشیم و به مردم بگوییم پیروز شدیم؟ یا حتی این که ندانیم در وین چه کار کردیم و باز هم به مردم بگوییم پیروز شدیم. بعد برای ذهن مردمی که هنوز نتوانسته اند ادعای پیروزی تان را هضم کنند، برد در وین را با برد در فوتبال و تعداد گل های زده و خورده شده مقایسه کنیم؟ باز دولت و این بار از گلوی محمد جواد ظریف، به نوعی فرار به جلو کرد. دست پیش را گرفت تا پس نیفتد. باز به زور می خواهد مردمی که از تحریم ها جانشان به لب رسیده را امید واهی دهد. در ادامه به گوشه هایی از سخنان محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه دولت وقت(روحانی) اشاره خواهم کرد. متون آبی رنگ در خبرگزاری ایسنا به نقل از محمد جواد ظریف می خوانیم: این طور نیست که تمام خواسته هایمان را به طرف مقابل تحمیل کرده باشیم، طرف مقابل هم نتوانست به همه خواسته هایش برسد. متن حتی از نظر تناظر زمانی اجرا متوازن است. همه می دانیم ما در قبال رفع تحریم ها حاضر بودیم غنی سازی را محدود کنیم. یعنی از خواسته ای گذشته و به خواسته ای برسیم. و برای طرف مقابل هم همین. او از خواسته تحریم کردن بگذرد و به خواسته محدود شدن غنی سازی ما برسد. و این یعنی توازن. اما اکنون چه؟
آیا این همه امتیاز و در عوض لغو تحریم، یعنی توازن؟!!!! (با لحن جناب خان یه بار دیگه بگیم توازن؟!!) مگر در ترازوی آدم های کم فروش بشود از این توافق توازن را در آورد (و به یاد داشته باشید که آیه ای از قرآن فقط مخصوص همین کم فروشان است. وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ) تازه کاش لغو تحریم ها در عوض این ها، هم زمان بود. آن ها تحریم ها را با این همه امتیاز، پله به پله لغو می کنند. تازه اگر لغو کنند. آقای محمد جواد ظریف، به نظرت واقعاً این توافق پیروزی است. حتی پیروزی 3 بر 2؟ مساوی هم نشدیم چه رسد به پیروزی. پس برو به رئیس جمهور محترم بگو. در رشته ای که تخصص ندارد و در آن بی سواد است (فوتبال!!!) وارد نشود. آقای محمد جواد ظریف، آیا ما که معتقدیم در وین شکست خوردیم، بزرگترین خیانت را مرتکب شدیم یا شما که باخت ما را حتی مساوی اعلام نکردید، بلکه پیروزی 3 بر 2 خواندید؟ لطفاً دیگر مردم را بی سواد نخوانید و بی شعور ندانید. یک کودک هم این توافق نامه را اگر برایش با اسباب بازی مثال زنند، شکست می داند و گریه خواهد کرد. بعد شما می خندید و می خواهید مردم جشن بگیرند. در خبرگزاری ایسنا به نقل از محمد جواد ظریف می خوانیم:مردم ایران با حضور 73 درصدی خود در انتخابات نشان دادند که تحریمها اثر ندارد. مردم علیرغم تحریمها پای صندوق رأی آمدند و نشان دادند که با دولت خود از طریق صندوق آرا تعامل میکنند.درست است که حضور پر رنگ مردم نشان از امید دارد و اثر نداشتن تحریم. اما آیا این مثال را نزدی تا در ذهن هر کس مثل ذهن من، ابتدا این وهم ایجاد شود که انتخاب شدن روحانی یعنی در مردم تحریم ها اثر نداشته. مطمئن باش اگر روحانی انتخاب شد، به خاطر امیدی بود که به مردم برای رفع تحریم ها داد. نه اینکه مردم در اثر تحریم ها آخ هم نگفته باشند. اگر چه مردم ایران حاضرند آخ بگویند اما زیر بار ذلت نروند. و تو و دولت تو و رئیس جمهور، ملت را در این ذلت به اسم مصلحت کشاندید. جناب ظریف برای شکست تو دولتت دنبال مقصر می گردی؟ بگرد اما دنبال آن درون منتقدان نباش که اگر حرف منتقدان برایت مهم بود، اکنون اینگونه خود را به آب و آتش نمی زدی تا دیگران را متهم کنی. این بار آن هم به خیانت. جناب ظریف مواظب باش، مردم در آینده نزدیک تو و دولت مطبوع ات را در راهپیمایی خائن ندانند. جناب ظریف مواظب باش، مردم در آینده دور و در تاریخ، تو و دولت مطبوع ات را خائن نخوانند. امضاء بی سواد [ یکشنبه 94/5/18 ] [ 8:58 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر #من_یک_فلسطینی_ام سلام به شما مردمی که کشورتان حدود 67 سال است اشغال شده. مردم کشور فلسطین. کشور کوچکی که اکنون باریکه هایی از آن مانده. مثل باریکه غزه (نوار غزه). می خواهم بگویم: من هم یک فلسطینی هستم. نه نترسید نمی خواهم به زور خودم را به منطقه ی زیبا و خوش آب و هوای مدیترانه بچسبانم. اگر اهل تاریخ خواندن هستید، می دانید که می گویند حکومت در وطن من سابقه اش به بیش از 2500 سال گذشته بر می گردد و معروف ترین آن حکومت ها، حکومت کوروش کبیر بوده. حکومتی که انگار سرآمد تاریخ جهان بوده. حکومت در دنیایی که هنوز دنیا! و دنیاییان غار نشین بودند ولی دنیای وطن من شهر نشین. اما انگار این حکومت تا 200 سال پیش مقتدر بود. و درست از 220 سال گذشته، شاهانی را به خود دید که من هم یک فلسطینی شدم. با قاجاریه شروع شد و با پهلوی یک و دو ادامه داد و هر بار کشورم کوچک و کوچک تر شد. درست مثل شما. کوچک و کوچک کوچک تر تا اینکه رهبری مقتدر به نام سید روح الله موسوی خمینی (امام خمینی)، دوباره اقتدار را برگرداند و با افزودن اسلام به آن، آن را از هر زمان دیگری بر سر زبان ها انداخت. و بعد از او نیز تا کنون، سید علی خامنه ای (امام خامنه ای) باز هم مقتدرانه آن را اداره کرده و می کند. باور کن در این مدت دیگر نگذاشتیم حتی یک وجب از خاکمان به دشمن برسد. آخرین بخش آن که بحرین بود را همین پهلوی ها به باد دادند. اما در حکومت جمهوری اسلامی هرگز خاک عزیزم به دست دشمنان نیفتاد. می گویید: بس کن، اینکه نشد فلسطین. فلسطین ما هنوز هم کوچک و کوچک تر می شود. فلسطین ما نفاق درش شعله می کشد. فلسطین ما انتفاضه ها دیده؟ بله باز هم می گویم #من_یک_فلسطینی_ام. باور نمی کنید ما هم انتفاضه داشتیم؟ انتفاضه ی اول به رهبری امام خمینی شکل گرفت. و این حکومت جمهوری اسلامی تاسیس شد. انتفاضه ی دوم نبرد هشت ساله مان بر علیه تمامی کفر بود و پیروز شد. انتفاضه ی سوم، آمدن احمدی نژاد بود که با آمدنش، مردم توانستند حرفشان را بزنند و از هیچ احد الناسی نترسند. تا آن موقع مردم جرأت بدگویی رئیسان جمهورشان را نداشتند. چون می دانستند اگر بگویند، می برندشان جایی که عرب نی انداخت! درست است که آخر کار احمدی نژاد هم بد تمام شد، اما دستاوردهایی داشتیم که باز هم با دو دو تا چهار تا کردن، می بینیم می ارزید. او که رفت، مردم من با انتخاب خودشان، محمود عباس کشورمان را انتخاب کردند. محمود عباسی که در کشور من، حسن روحانی نام گرفت. می دانم داغ دلتان تازه شد. ببخشید. می دانم که این محمود عباس شما، به حقیر تر شدن و کوچکتر شدن فلسطین تان کمک کرد. می دانم که محمود عباس شما، نفاق ریشه دار بین تان را ریشه دار تر کرد. می دانم محمود عباس شما از حماس شما می ترسد. از حماس و رهبرانش اما نمی دانید نمی دانید که محمود عباس ما، چه قدر قدرتمند تر از محمود عباس شماست. محمود عباس ما با همپیمانی شخصی به نام اکبر هاشمی بهرمانی (ملقب به رفسنجانی) آمد روی کار تا کشور من هم فلسطین شود. ما کشوری مقتدر بودیم و هنوز هم به لطف وجود امام خامنه ای هستیم. اما نزدیک است کاملاً فلسطینی شویم. ما مردمی بدون نفاق و یکپارچه بودیم، در حالیکه از هر قوم و دین و مذهبی در خود داریم. اما این محمود عباس ما که آمد نفاق و دو دستگی در بین مردم نمایان شد. حالا می ترسیم. مثل شما. می ترسیم اگر حرفی در خیابان زدیم، فردا لو نرویم و دستگیرمان نکنند. اما این محمود عباس ما که آمد، درست است هنوز خاک کشور به دشمن نداده، اما چیزی به با ارزشی آن داده. حقی صلح آمیز به نام حق استفاده از انرژی هسته ای. و به قول خیلی ها، تنها به صورت کاریکاتوری، حق را برای ما و کشورش به رسمیت شناخته اما این محمود عباس ما که آمد، ما را خلع سلاح نیز کرد. او در قطعنامه ای که فرستادگانش هم به آن رای دادند، موشک های ما را گرفت. موشک هایی که می توانستند، با نگاه چپ آمریکا به کشورم، او و همپیمانانش را سر جایش بنشانند. اما این محمود عباس ما که آمد، امنیت را نیز از ما گرفت. او اجازه داد مستشاران جبهه ی کفر، هر وقت و هر زمان که خواستند و از هر کجایی که خواستند، بیایند و بازرسی کنند. از صنعت هسته ای که بماند، تا مراکز نظامی و حتی دانشمندانمان به دروغ می گوید نه ما این اجازه را ندادیم. ما برای بازرسی ها مهلت 24 روزه گرفتیم. ما می توانیم به بازرسی اعتراض هم داشته باشیم. من به تو می گویم که وقتی در نهایت 5 عضو از 8 عضو شورایی کذایی به بازرسی رای دهند، حرفش به باد هوا هم نمی ارزد. وقتی که از 8 عضو 5 عضوش همین هایی بودند که دشمن ما و ملت ما هستند. اما این محمود عباس ما انگار از رهبر عزیزمان نمی ترسد. از مردم پشتیبان او نمی ترسد. از خون هزارن هزار شهید این حکومت نمی ترسد بله فلسطینیان عزیزی که تاکنون فکر می کردید، در بدبختی خود تنها هستید. تبریک می گویم!. من عضوی از یک ملت بزرگ و کشوری پهناور هستم. کشوری که بیش از بیست سال می گذرد و کسی جرأت تعرض به آن را به مخیله ی خود راه نداده، اکنون نزدیک است، فلسطین دیگر شود و دیگر تنها نباشید. فلسطینی بر زیر چکمه های اشغالگری آمریکایی ها و انگلیسی ها و فرانسوی ها و حتی همان اسرائیلی ها. انگار باید عادت کرد که هر یک از مردمانم بگویند: #من_یک_فلسطینی_ام امیدم برای نشنیدن این جمله از زبان خودم و مردمانم، اول خداست که همیشه یاورمان بوده. دوم امام زمانمان حضرت مهدی که قرار است حکومت را از ما تحویل بگیرد و سوم رهبری مقتدر، شجاع و با تدبیری واقعی، به نام امام خامنه ای. که اگه این سه یکی شان نبود، سال ها بود که می گفتم: #من_یک_فلسطینی_ام امضاء بی سواد [ چهارشنبه 94/5/14 ] [ 10:11 صبح ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
|
||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |