بی سواد | ||
به نام خالق خیر و شر إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً منافقان در پایین ترین درکات دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت تبریک به همه مسلمانان و آزادگان جهان
#اکبر_هاشمی_بهرمانی به #درک_اسفل پیوست. او این سال ها (این سال های حمایتش از سرمایه داری و مخالفتش با نظرات رهبری. این سال هایی که با ثروت نامشروعش و قدرتی که از قِبَل این انقلاب یافته بود، ثروتمند رو ثروتمندتر و فقیر و فقیرتر کرد. تا جایی که انقلابی که زمانی از حامیانش بود را دچار تزلزل نمود) اون این سال ها وقت داشت که توبه کند. وقت داشت انسان خوبی شود... اما نشد و هر روز بدتر از دیروز شد. هر روز در پشت نقابِ نفاق بر ضد اسلام و ایران و ملت مظلوم، خودش و فرزندانش حرکت کردند. که خطرناک ترینش همین فتنه 88 بود و معلوم هم شد در برجام و تحریم ها هم نقش داشته
امروز خواهرم در قبال منافق خواندن این ملعون از من سند خواست. سند می خواهید، بهترین سند کتاب خاطرات خودش. کتابی که از سر تا به ته اش تبلیغ اشرافیگری های اوست. تبلیغ امنیت خواستن او وقتی که همه جا نا امن بود سند می خواهید؟ همین چند روز پیش ویکی لیکس از خیانت او و محمد خاتمی در تحریم های بیشتر پرده برداشت. سند می خواهید؟ رمز تقلب شدن در انتخاب 88 و زمزمه احتمال تقلب در انتخابات 96
سند می خواهید؟ گفت: آلمان که به پیشرفت رسید به دلیل این بود که از قدرت نظامی خود کاست
و هزاران هزار سند دیگر... اما مشاهدات من و توی مردم مظلوم، بالاترین سند خیانت این ملعون هست. با این همه او فرصت توبه را از دست داد. شاید می توانست توبه نکرده! کمی از آلام خود در جهنم را کم کند! اما همین اندازه هم سعادت نداشت. حتی سعادتش از #مسعود_رجوی و #آریل_شارون هم کمتر بود. چون مسعود منافقی بود که دستش رو شد برای همه. نقابِ نفاق را از چهره برداشته بود. شارون هم دشمن آشکار ما بود. اما این ملعون، منافق مرد. در حالی که اکنون بدتر از عذابِ کافر و دشمن خارجی، عذابِ آتش جهنم انتظارش را می کشد. بله او مرد در حالی که منافق بود و نقاب نفاقش را برنداشت. اکنون #درک_اسفل، انتظار او را می کشد و خود را برای پذیرایی از او آماده می کند. پ.ن: 1- یه جا خوندم هنگام مرگ شارون زمینی که قرار بود او را در آن دفن کنند چندین بار به خود لرزید و حاضر نبود این بدن را بپذیرد دوست دارم هنگام دفن این ملعون هم زلزله ای که فقط برای او نشانه عذاب است بیاید تا بازماندگانِ کمک کننده به خیاناتش، شاید به خود آیند. 2- شنیدم دوباره به مهدی مرخصی دادن! به قول خواهر دیگم، فکر کنم به علت مرگِ پدرش، باقی مدتِ حبسش رو هم ببخشن. 3- کاش قوه قضائیه حالا که تصمیم گرفته با صلابت باشه، عقب نشینی نکنه. امضاء بی سواد #اکبر_هاشمی_بهرمانی #درک_اسفل #منافق #مسعود_رجوی #آریل_شارون #فتنه88 #عنصر_انقلاب [ یکشنبه 95/10/19 ] [ 10:12 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر حتماً شمایی که این خبر را می خوانید هم متوجه فیلترینگ قوی تر این روزها در کشور شده اید. فیلترینگی که، می شود گفت: این بار تمام ف.ی.ل.ت.ر..ش.ک.ن ها را نیز از کار انداخته. شاید در نگاه اولتان، منی که از این اتفاق،انتقاد می کنم را به قول معروف "از اوناش" بدانید. از همان هایی که در اینترنت به دنبال دانلود فلان فیلم یا فلان عکس مستهجن هستند. اما کمی که تامل کنید، متذکر می شوید که خود شما هم نه به دلایل بالا، بلکه به خاطر داشتن فعالیت های اجتماعیِ مجازیِ مثبت، از این نرم افزارها برای دور زدن فیلترینگ کشور، استفاده کرده اید. مثلاً فعالیت سیاسی در فیس بوک یا گوگل پلاس، برای انتقاد از دولتِ #حسن_فریدون!. اصلاً، قبول، اهل سیاست نیستی و به فکر دانش و دانش افزاییِ خودی. خود شمای دانشمند و دانش افزا، آیا برای ورود به برخی سایت ها، آی پی کشور تو را تحریم نکردند؟ یا تویی که می خواهی از فروشگاه اندرویدی گوگل، نرم افزاری برای گوشی خود دانلود کنی، باز هم با پیام تحریم کشورت روبرو نمی شوی؟ بله شاید بگویید که ما هر نرم افزاری که لازم داشته باشیم را از مارکت های ایرانی مثل بازار و... دانلود می کنیم. اما همین جا فکر کن. فکر کن چرا صاحب فروشگاه مجازی بازار، دسترسی اش آزاد باشد و تو نه؟! باز هم فکر کن. فکر کن که چرا وزیر امور خارجه ی کشورت، بتواند به فیسبوک دسترسی داشته باشد و بتواند هر آنچه که درست می پندارد را بنگارد، اما تویی که منتقدش هستی، نتوانی در کامنتی از وزیر، سوال ات را بپرسی؛ انتقادت را بکنی؟ کافیست کمی فکر کنید. فقط کمی تو را نزدیک بود از یاد ببرم. تویی که می گویی، به کسی مربوط نیست و دلم می خواهد در قماربازی های آنلاین شرکت کنم و فیلم و تصویر مستهجن دانلود کنم، زیرا این کار را در حریم شخصی ام انجام می دهم و در انظار عموم نیستم. بلی شاید حق با تو هم باشد. اما نه به صورت مستقیم. شاید حق با تو باشد به این نحو که، ارتباط با تمام دنیا، چاقویی دو لبه است و هم حُسن دارد و هم قُبح. اینکه اسلام تجسس را در حریم شخصی معمولاً حرام می داند، مگر به حکم شرع، جایی استثنا شود. و با جمع این دو تای بالا، تو حق خواهی داشت، در حریم شخصی خود کاری انجام دهی که ما ندانیم. دولت هم کاری نداشته باشد تا وقتی که به جامعه و نظام ضربه ای وارد نشده. بله این گونه باشد شاید حق با تو نیز هست. آه یکی دیگر هم آمده و می خواهد استدلالی در رد نظر من آورد. شاید می گوید که این چه استدلالی است که کردی؟ پس امر به معروف و نهی از منکر کجاست؟ مگر نه اینکه کسی که به خود ضربه بزند، عنصری می شود که به جامعه هم ضربه خواهد زد؟ و... همین طور از همین قسم رد استدلال ها ... در جواب تو نیز می گویم: تو هم حق داری. اما... اما آیا می شود فیلترینگ به گونه ای باشد که تو؛ محقق عزیز، بتوانی تحریم را دور بزنی. تو که دنبال مطالب دوستانت در فیس بوک و گوگل پلاس و... هستی، بتوانی مطالبشان را دنبال کنی و مطالبت را دنبال کنند. یا تو که می روی و از این امکاناتِ اجانب برای روشنگری استفاده می کنی، بتوانی به روشنگری ات ادامه دهی. اما اویی که می رود در اینجاها فحاشی می کند؛ اویی که می رود در این جاها ناموس مردم را منحرف می کند؛ او که کاری به دیگران ندارد و به قول خودش در حریم شخصی خود، فیلم و عکس آنچنانی می بیند، نتواند این کارها را بکند؟ نه به نظر تو، با کدام تکنولوژی دنیا می تواند جلوی زبان و چشم مردم را گرفت؟ زبانی که اراده خیر دارد را آزاد گذاشت و زبانی که اراده به شر دارد را بسته نگاه داشت؟ مگر آن قدر پیشرفت شود که روی اراده ها تاثیر بگذاری که آن هم خلاف دستور خداوند است. پس ای کسانی که اینترنت ایران را فیلترنت می کنید، تو را به خدا بس کنید. تو را به خدا، هر زمان که نزدیک انتخابات شد در عوض قوی تر کردن خود در رصد مخالفان نظام، نیایید و کل مردم را از اینترنت محروم کنید. محروم از داشتن ارتباط های سالم به بهانه وجود ارتباط ناسالم... و.... اگر این کار را به شیوه درست انجام ندهید، همان چیزی که از آن می ترسید، بیشتر قدرت خواهد گرفت. امنیت ملی و مشروعیت ملی بیشتر زیر سوال خواهد رفت. امضاء بی سواد www.bisawad.parsiblog.com [ پنج شنبه 94/11/29 ] [ 5:28 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر از تصویب 20 دقیقه ای ننگین اقدام متقابل ایران در برجام، توسط مجلس که بگذریم. این روزها همه خوشحالیم از خبر آزمایش موشکی (پرتاب موشک عماد). آزمایش موشکی که باز هم قوی تر و دقیق تر از نسل های پیشین خودش است. و خوشحال تر هستیم که این آزمایش موشکی، در واقع همان راستی آزمایی موشکی بود که می خواستیم. می خواستیم واکنش غرب رو در برابر آزمایش موشکی ببینیم. می خواستیم، واقعیت پشت پرده قول و قرارهای دولت با غربیان رو شاهد باشیم. می خواستیم ببینیم، آیا به سمت ذلت حرکت کرده ایم یا نرمش مان واقعاً قهرمانانه بوده. خوب یادم هست که وقتی به روحانی و ظریف و عراقچی به خاطر پذیرفتن قطعنامه ای ننگین (قطعنامه 2231 )، اعتراض می کردیم، آن ها می گفتند نگران نباشید. ما محدودیتی را در بحث موشکی و نظامی قبول نکردیم. قطعنامه گفته که در ساخت موشک هایی با قابلیت حمل کلاهک هسته ای، آزمایشی انجام ندهیم. خب ما هم که نمی خواهیم سلاح هسته ای آزمایش کنیم. بعد که آقای شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه ی کیهان، دست کم یک بار، بدون تندروی، حرفی منطقی می زند و می گوید: مگر کلاهک هسته ای، جزء سلاح های هسته ای به شمار نمی آید. وقتی ما قبول می کنیم در قطعنامه که به ساخت سلاح هسته ای مبادرت نورزیم، چرا باید جداگانه عدم ساخت کلاهک هسته ای را هم بپذیریم. به راستی مگر سلاح هسته ای،کلاهک هسته ای موشک را هم شامل نمی شود. حتماً غرب می خواهد، ما موشک بالستیک هم نداشته باشیم. آن روز در جواب این انتقادها، روحانی و ظریف و عراقچی گفتند اگر این منظور آن ها باشد، ما به آن عمل نمی کنیم. جوابی که نشان می داد، خودشان هم مطمئن نیستند، چه دسته گلی به آب دادند. این روزها بعد از پرتاب عماد و بعد از رونمایی یک سایت از هزاران سایت زیر زمینی موشکی، می بینیم که غربی ها، چه قدر پرخاشگرانه تر با ایران صحبت می کنند و این آزمایش را نقض قطعنامه و حتی نقض برجام می دانند. حتی این روزها، شاهدیم سعودی ها و عمالشون، برای ما شاخ و شانه می کشند آن روزها، به دروغ به ملت گفتیم، سایه جنگ از سرشان برداشتیم. سایه جنگی تخیلی در خیال، دولتمردان ترسو. امروز اما سایه ی جنگی بر سر خود حس می کنیم که حتی در این 12 سال گذشته حس نکرده بودیم. آن روزها به مردم وعده ی رفع تحریم های ظالمانه را دادیم. امروز شاهدیم که قرار است تحریم های جدید و سخت تری به بهانه ی (این بار) موشکی، بر ما وضع شود. من نمی دانم، مگر تا دو سال گذشته که تحریم بودیم و آزمایشات و رزمایشات موشکی می کردیم، دفاع از ملت های مظلوم منطقه می کردیم، مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر می دادیم و علناً حتی توسط دولت وقت!، اسرائیل را به نابودی، تهدید می کردیم، تحریمی جدید بر ما تحمیل شده بود؟ پس چرا در مسیری قدم گذاشتیم که بهانه برای تحریم های بیشتر به غرب بدهیم. مسیر توافقی ننگین. تعهداتی 10 ساله، 15 ساله و حتی 20 و 25 ساله و حتی به گفته آمریکایی ها همیشگی. جالب است ایراد هم که می گیری، صالحی،رئیس سازمان انرژی اتمی را جلو می اندازند و توسط او می گویند: ما اگر با همان برنامه خود هم پیش می رفتیم، ده تا 15 سال طول می کشید تا به غنی سازی صنعتی سودمند برسیم . چون همه جای دنیا همین بوده. آخر یکی نیست بگوید: محال نیست ما یکی دو ساله به غنی سازی صنعتی برسیم، محال است؟ آیا در علوم دیگر جهش گونه حرکت نکردیم و توانا نبودیم. حال در این علم، چون مرعوب غرب هستیم، ناتوانیم؟ بله موشک عماد آزمایش شد و خدا را شکر که این آزمایش چهره ی واقعی همه را نشان داد، از دشمن گرفته تا مدعیان نگران گرسنگی مردم را. بعید نمی دانم، فردا یا پس فردایی، دوباره دولت صدایش را بلند کند و مردم را بهانه قرار دهد. گرسنگی و فقر مردم را که ای داد، به کجا می روید؟ آیا می خواهید، به بهای داشتن صنعت نظامی و موشک های دوربرد، مردم خود را به فلاکت بی اندازید... و بعید نمی دانم، فرداتری!، همانگونه که اینجا و اینجا نیز بعید نمی دانستم، دوباره صدای دولت در آید از ترس غرب و تحریم ها و از ملت و نظام بخواهد، برای رفع تحریم ها، حمایت از مظلومان منطقه را هم فراموش کنیم. و بدتر از آن، روزی برسد که دولت از مردم ذلت چکمه لیسی آمریکایی ها را در خاک مقدسمان بخواهد. روزی که مانند روزهای ننگین خاندان پهلوی، ارزش سگ های غربی ها، از زندگی ایرانی مسلمان، بیشتر شود. البته انشالله تا آن روزهایی که خدا نکند که بیاید، عمر این دولت پر فریب به سر آمده امضاء بی سواد مطالب مرتبط: دسترسی، امتیاز خطرناک توافق بد!
[ شنبه 94/7/25 ] [ 7:13 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر #خودروی_داخلی_نمی_خرم این روزها همه شنیده ایم که کمپین نخریدن خودروی صفر داخلی ایجاد شده. کمپینی که به لطف شبکه های اجتماعی جدید، خیلی سریع بزرگ و بزرگتر و سریع به روز می شه. اول طبق عادت مسئولین ایرانی، دست کم گرفته می شود. اما بعد که بزرگ و بزرگتر شدنش حالشان را خراب می کند و ترسشان را افزون، به هر زبانی متوسل می شوند تا آن را سرکوب کنند. منظورم را همه می دانید. منظورم همین وزیر صنعت و معدن (محمد رضا نعمت زاده) هست. فکر کنم دیگر انگی نمانده باشد که ایشان به اعضاء کمپین مخالف خودروی داخلی، نزده باشد. از خائن گرفته تا ضد انقلاب خطابشان کرد. انگار هر کدام از اعضاء این دولت باید به زبانی به مردم توهین کند وگرنه پایه های قدرتش متزلزل می شود. از آقای روحانی گرفته با بی سواد خطاب کردن مردم منتقد، تا این یکی که دیگر از هیچ صفت بدی فرو گذار نکرده. (خائن، ضد انقلاب، گنه کار و...) حالا دیگر حتی خودی های دولت هم این نوع خطاب کردن مردم توسط وزیر را به باد انتقاد می گیرند. و منتقدین او از دلواپسان و بی سوادها فراتر رفته و به روشنفکرها! رسیده. حدود شش ماه پیش بود که من از پسته های چینی که خبرش در تلویزیون آمد، نوشتم. و در ادامه از خودروسازان و خودروی داخلی. از این که رهبر اگر می گویند از تولید ملی حمایت کنید. منظورشان فقط من و شمای مصرف کننده نیست و نبوده. منظورشان تولید کننده هم بوده که با کیفیت تولید کند تا تولید ملی سرافراز شود. آن جا من نوشتم: این اشتباه هست که برای جبران دزدی تولید کنندگان خودروی داخلی، من حاضر بشم با سه برابر قیمت واقعی یا بیشتر، برم و پراید تولید داخل رو بخرم و بعد زیر تریلی همرنگ آسفالت بشم. در اینجا بخوانید آیا به راستی اگر من بروم پراید بخرم یا ماشینی بی کیفیت از آن یکی خودروساز دیگر. اصلاً هزینه ی استهلاک سریعش به کنار، اصلاً پول زور برای آپشن های ضروری که به زور می گیرند هم به کنار، وقتی من با اولین تصادف شدید، مرگ خودم و سرنشینان خودرو ام را رقم بزنم باز هم از تولید حمایت کردم؟ اصلاً جان من و سرنشینان خودرو من هم به کنار. اگر با این کارم به دزدان خط تولید خودرو که قطعه ی دست دوم کار می گذارند یا آن دزد نمایندگی که حاضر نمی شود خدمات پس از فروش معمول را به من عرضه کند، کمک کنم، آیا این حمایت از تولید ملی است؟ یا حمایت از دزدان خودی؟ رهبری عزیز وقتی می گویند باید از تولید ملی حمایت شود. درصدی از این حمایت، یعنی خریدن کالای داخلی. درصد های دیگر این حمایت بر می گردد. به تولید کننده که با تولید با کیفیت خود از تولید خود و بالطبع از تولید ملی حمایت می کند. دزصد های دیگر این حمایت بر می گردد باز هم به تولید کننده که جلوی ریخت و پاش و دزدی در تولید را بگیرد و با این جلوگیری از دزدی و کم فروشی، از تولید داخلی حمایت کند. اصلاً از این ها بگذریم. شما بگویید؟ آیا خودروی شخصی یک کالای ضروری است یا یک کالای لوکس؟ آیا اگر من خودروی شخصی نداشته باشم و در عوض با تاکسی و وسائل نقلیه ی دیگر تردد کنم، به ضرورتی از زندگی خود بی توجهی کردم؟ خوب فکر کنید، خواهید دید خودروی شخصی یک کالای کاملاً لوکس محسوب می شود. نمی خواهم با اثبات لوکس بودن خودروی شخصی، بگویم پس نداشته باشیم اش. نه هرگز. داشته باشیم تا راحت تر سفر کنیم. اما چه لزومی دارد کالای لوکس تولید کنیم. چرا باید این همه منابع را هدر دهیم، تا یک کالای لوکس بی کیفیت تولید کنیم؟ بهتر نیست این کالا را وارد کنیم که واقعاً به معنای حقیقی وسیله ای لوکس داشته باشیم؟ مطمئن باشید در این مورد تحریم نمی شویم. چون کالا کالای لوکس و کاملاً مصرفی می باشد. این کالا را وارد کنیم و در عوض منابع هنگفتی که صرف تولید آن می شود را صرف تولید خودروهای عمومی کنیم. هم با کیفیت ترشان کنیم و هم زیادتر. این همه کمبود واگن مترو داریم. این همه کمبود در ناوگان اتوبوس رانی و داریم. اصلاً شمایی که در تهران هستید. آیا گذرتان به میدان رسالت یا خاوران افتاده. آیا ندیده اید که می نی بوس هایشان هنوز همان مکعب مستطیل های سی سال پیش بلکه قدیمی ترند؟ برخی نگرانند که از صنعت روز دنیا عقب بمانیم. صنعت ساخت موتور خودرو. صنعت طراحی و... بر فرض محال که ما توانسته ایم موتوری صد در صد داخلی تولید کنیم و حال می خواهیم از دنیا عقب نمانیم، مگر این موتور نمی شود در خط تولید تاکسی هایمان استفاده شود؟ مگر نمی شود طراحی های زیباتری برای تاکسی هایمان بکنیم. می گویم وقت و هزینه را بگذاریم در آن جا. آن جایی که مدیریتش با شهر داری و دولت و ... هست و پولش هم دارند تا به تولید کننده بدهند و تولید خودروی شخصی را ببوسیم و بگذاریم کنار. بگذاریم مردم از خودروی خارجی استفاده کنند. خودروی تولید کسانی که، دست کم در این زمینه از ما مسلمان تر هستند و به سرعت عیب خود را اصلاح می کنند و مثل ما بر رویش سرپوش نمی گذارند. می ماند عده ای که نگران نیروی بسیار زیاد کاری هستند که در این صنعت مشغولند. این نیرو مطمئن باشید اگر تولید کننده هایمان راه جدید را درست بروند، در تولیدات جدید عمومی و نه شخصی می شود به کارشان گرفت. باور کن خودرو ساز محترم، این کار را کنی، هم اعصاب خودت آرام می شود و دیگر انباری مملو از خودروهای صفر خاک خورده نداری، هم آخرتت آباد می شود، چون جان مردم را با کیفیت پایین تولیدت نمی گیری. من هم مثل باقی مردم می گویم: #خودروی_داخلی_نخریم امضاء بی سواد [ سه شنبه 94/6/10 ] [ 10:45 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر بزرگترین خیانت چیست؟ آیا بزرگترین خیانت این است که به مردم بگویند: #در_وین_شکست_خوردید ؟ یا بزرگترین خیانت این است که در وین شکست خورده باشیم و به مردم بگوییم پیروز شدیم؟ یا حتی این که ندانیم در وین چه کار کردیم و باز هم به مردم بگوییم پیروز شدیم. بعد برای ذهن مردمی که هنوز نتوانسته اند ادعای پیروزی تان را هضم کنند، برد در وین را با برد در فوتبال و تعداد گل های زده و خورده شده مقایسه کنیم؟ باز دولت و این بار از گلوی محمد جواد ظریف، به نوعی فرار به جلو کرد. دست پیش را گرفت تا پس نیفتد. باز به زور می خواهد مردمی که از تحریم ها جانشان به لب رسیده را امید واهی دهد. در ادامه به گوشه هایی از سخنان محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه دولت وقت(روحانی) اشاره خواهم کرد. متون آبی رنگ در خبرگزاری ایسنا به نقل از محمد جواد ظریف می خوانیم: این طور نیست که تمام خواسته هایمان را به طرف مقابل تحمیل کرده باشیم، طرف مقابل هم نتوانست به همه خواسته هایش برسد. متن حتی از نظر تناظر زمانی اجرا متوازن است. همه می دانیم ما در قبال رفع تحریم ها حاضر بودیم غنی سازی را محدود کنیم. یعنی از خواسته ای گذشته و به خواسته ای برسیم. و برای طرف مقابل هم همین. او از خواسته تحریم کردن بگذرد و به خواسته محدود شدن غنی سازی ما برسد. و این یعنی توازن. اما اکنون چه؟
آیا این همه امتیاز و در عوض لغو تحریم، یعنی توازن؟!!!! (با لحن جناب خان یه بار دیگه بگیم توازن؟!!) مگر در ترازوی آدم های کم فروش بشود از این توافق توازن را در آورد (و به یاد داشته باشید که آیه ای از قرآن فقط مخصوص همین کم فروشان است. وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ) تازه کاش لغو تحریم ها در عوض این ها، هم زمان بود. آن ها تحریم ها را با این همه امتیاز، پله به پله لغو می کنند. تازه اگر لغو کنند. آقای محمد جواد ظریف، به نظرت واقعاً این توافق پیروزی است. حتی پیروزی 3 بر 2؟ مساوی هم نشدیم چه رسد به پیروزی. پس برو به رئیس جمهور محترم بگو. در رشته ای که تخصص ندارد و در آن بی سواد است (فوتبال!!!) وارد نشود. آقای محمد جواد ظریف، آیا ما که معتقدیم در وین شکست خوردیم، بزرگترین خیانت را مرتکب شدیم یا شما که باخت ما را حتی مساوی اعلام نکردید، بلکه پیروزی 3 بر 2 خواندید؟ لطفاً دیگر مردم را بی سواد نخوانید و بی شعور ندانید. یک کودک هم این توافق نامه را اگر برایش با اسباب بازی مثال زنند، شکست می داند و گریه خواهد کرد. بعد شما می خندید و می خواهید مردم جشن بگیرند. در خبرگزاری ایسنا به نقل از محمد جواد ظریف می خوانیم:مردم ایران با حضور 73 درصدی خود در انتخابات نشان دادند که تحریمها اثر ندارد. مردم علیرغم تحریمها پای صندوق رأی آمدند و نشان دادند که با دولت خود از طریق صندوق آرا تعامل میکنند.درست است که حضور پر رنگ مردم نشان از امید دارد و اثر نداشتن تحریم. اما آیا این مثال را نزدی تا در ذهن هر کس مثل ذهن من، ابتدا این وهم ایجاد شود که انتخاب شدن روحانی یعنی در مردم تحریم ها اثر نداشته. مطمئن باش اگر روحانی انتخاب شد، به خاطر امیدی بود که به مردم برای رفع تحریم ها داد. نه اینکه مردم در اثر تحریم ها آخ هم نگفته باشند. اگر چه مردم ایران حاضرند آخ بگویند اما زیر بار ذلت نروند. و تو و دولت تو و رئیس جمهور، ملت را در این ذلت به اسم مصلحت کشاندید. جناب ظریف برای شکست تو دولتت دنبال مقصر می گردی؟ بگرد اما دنبال آن درون منتقدان نباش که اگر حرف منتقدان برایت مهم بود، اکنون اینگونه خود را به آب و آتش نمی زدی تا دیگران را متهم کنی. این بار آن هم به خیانت. جناب ظریف مواظب باش، مردم در آینده نزدیک تو و دولت مطبوع ات را در راهپیمایی خائن ندانند. جناب ظریف مواظب باش، مردم در آینده دور و در تاریخ، تو و دولت مطبوع ات را خائن نخوانند. امضاء بی سواد [ یکشنبه 94/5/18 ] [ 8:58 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |