بی سواد | ||
به نام خالق خیر و شر #احمدی_نژاد_دوم /*لازم نیست کسی با عقاید احمدی نژاد پیدا شود، بلکه با همان عملکرد هم می شود شاهد احمدی نژادی دوم بود. اما کدام عملکرد او؟ عملکر مثبت یا منفی؟*/ حتماً یادتان است! نیست؟. عیبی ندارد این هم یادآوری آهان یادت آمد. دولت قبل بود و احمدی نژاد و اینکه دیگر مجلس در رأس امور نیست. همه انتقاد کردیم. هم من هم شاید شما و هم حتماً خیلی از دیگران. این خبر مربوط به سال 89 بود. حالا بعد از گذشت حدود 5 سال، همان حرف را رئیس دولت جدید (جناب روحانی) به شیوه ای جدید مطرح می کند. کجا؟ مثلاً در این جا که می گوید نیازی به تصویب برجام در مجلس نیست. در نگاه اولِ یک فرد عادی، روحانی دولت را راس امور ندانسته چون مانند احمدی نژاد مستقیماً به عقیده خودش اشاره نکرده. اما زیاد هم لازم نیست عمیق شد. بلافاصله که جمله ی دولت را معنی کنی، معنایش می شود: این دولت است که باید تصمیم نهایی را بگیرد. مجلس ناظر اگر دوست دارد، می تواند به عنوان یک شئ تزئیی نظام جمهوری اسلامی، دولت و اعمال دولت را نظاره کند. فقط و فقط همین. خوب که دقت می کنی، متوجه می شوی که احمدی نژاد حرف رک و صریحش در حد شعار بود و حتی تهدیدی جزئی هم برای نظام محسوب نمی شد. اما روحانی شعاری رک و صریح نداد، بلکه عمل کرد و با عملش نقش مجلس را زیر سوال برد. روحانی به تضعیف مجلس بسنده نکرد و به شورای نگهبان هم دقیقاً به همان سبک حمله ور شد و گفت: شورای نگهبان چشم است و چشم نمی تواند کار اجرایی کند. کار اجرایی را دست که دولت است انجام می دهد (در این جا بخوانید) خب خدا را شکر یکی از برادران لاریجانی جواب محکمی به این عوام فریبی دادند. آقای صادق آملی لاریجانی خوب در جواب هتاکان قانون ( رئیس جمهور روحانی و وزیر کشور رحمانی فضلی) گفتند: برخی اظهارنظرها و صحبتهای عامیانه درباره انتخابات و نحوه نظارت بر آن واحراز صلاحیت کاندیدها به صورت کاملا تکراری مطرح می شود که موجب تعجب است. ...باید از آنان پرسید مگر کسی می خواهد جرم کسی را ثابت کند که می گویید اصل بر برائت است؟ ... هر حکمی که بر موضوعی بار شود، برای تأیید تحقّق این حکم، ناگزیر باید احراز موضوع کرد. اگر گفته شود هر کس به سن 18 سالگی برسد باید به سربازی برود با شک در 18 سالگی نمی توان حکم سربازی برای او ثابت کرد و نمی توان با برائت، سن 18 سالگی برای او ثابت کرد! کاملش را در اینجا بخوانید. می بینید؟ این دومین حمله روحانی و هتاکی او به قانون. بعد با وقاحت تمام اخیرا می گوید: هیچ کس از قانون بالاتر نیست کامل را در اینجا بخوانید. کسی که دو نهاد قانونی مهم را اینگونه زیر پایش لگد مال می کند، چطور دم از قانون زده و شعار کسی بالاتر از قانون نیست را سر می دهد؟ بعید نیست این شعار نیز برای حمله به نهاد قانونی دیگری باشد. خوب فکر کنید. به نظر شما در قانون جمهوری اسلامی ایران کدام نهاد می تواند، در پی حل نشدن اختلافات سران قوا، حرف آخر را بزند؟ مجمع تشخیص مصلحت؟ نه. وقتی آن جا هم حل نشد چه؟ اصلاً وقتی به جایی رسیدیم که قانون کم آورد. بله نهاد بعدی که قرار است مورد هتک رئیس جمهور قرار بگیرد، نهاد رهبری و شخص رهبر است. رئیس جمهور وقتی می گوید هیچ کس بالاتر از قانون نیست، دقیق که شویم، می توان ترجمه کرد، رهبر عنصری اضافه است و بر خلاف قانون. چون رهبر می تواند حکم حکومتی دهد و ضعف قانون را جبران کند. شاید ایراد بگیرید که خود حکم حکومتی در قانون آمده است. بله می دانم. اما رئیس جمهور با این حرفش این تداعی را در ذهن ایجاد می کند که رهبری فرا قانونی است و چون هیچ کسی بالاتر از قانون نداریم. پس رهبری هم نمی تواند در خرابکاری های او و همراهانش دخالتی کند. پ.ن: حالا که فکرش را می کنم و از ابتدا برنامه ی دولت را مرور می کنم، به وضوح طرح نقشه ای برای تضعیف نظام و رهبری را شاهدم.
بی شک اگر جلوی این زیاده روی را نگیریم، بعید نیست بنی صدری دیگر ساخته شود. بنی صدری که حالا در پشت خود گرمای رای مردم در انتخابات را حس می کند. ما از احمدی نژاد ترسیدیم که می خواست به مجلس حمله کند. و برای نظر رهبر و ولایت وقعی ننهد. حال چه شده که در برابر روحانی که هم به مجلس حمله کرد و هم شورای نگهبان و بعید نیست گام بعدی او رهبری باشد، سکوت کرده ایم. به قول خودشان (اصلاح طلب ها) که چرا آن موقع ساکت بودید، پس چرا اکنون ساکتیم؟ بله می دانم که برای احمدی نژاد قدرتی نمی شناختیم و به قول معروف نخودی حسابش کردیم. اما حال می ترسیم. چون پشت روحانی را به جبهه ای بزرگ (اصلاحات)! و هاشمی رفسنجانی! و ... گرم! می دانیم. حال ما شاهد #احمدی_نژاد_دوم بلکه #بنی_صدر_دوم هستیم امضاء بی سواد [ چهارشنبه 94/6/4 ] [ 8:0 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر بزرگترین خیانت چیست؟ آیا بزرگترین خیانت این است که به مردم بگویند: #در_وین_شکست_خوردید ؟ یا بزرگترین خیانت این است که در وین شکست خورده باشیم و به مردم بگوییم پیروز شدیم؟ یا حتی این که ندانیم در وین چه کار کردیم و باز هم به مردم بگوییم پیروز شدیم. بعد برای ذهن مردمی که هنوز نتوانسته اند ادعای پیروزی تان را هضم کنند، برد در وین را با برد در فوتبال و تعداد گل های زده و خورده شده مقایسه کنیم؟ باز دولت و این بار از گلوی محمد جواد ظریف، به نوعی فرار به جلو کرد. دست پیش را گرفت تا پس نیفتد. باز به زور می خواهد مردمی که از تحریم ها جانشان به لب رسیده را امید واهی دهد. در ادامه به گوشه هایی از سخنان محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه دولت وقت(روحانی) اشاره خواهم کرد. متون آبی رنگ در خبرگزاری ایسنا به نقل از محمد جواد ظریف می خوانیم: این طور نیست که تمام خواسته هایمان را به طرف مقابل تحمیل کرده باشیم، طرف مقابل هم نتوانست به همه خواسته هایش برسد. متن حتی از نظر تناظر زمانی اجرا متوازن است. همه می دانیم ما در قبال رفع تحریم ها حاضر بودیم غنی سازی را محدود کنیم. یعنی از خواسته ای گذشته و به خواسته ای برسیم. و برای طرف مقابل هم همین. او از خواسته تحریم کردن بگذرد و به خواسته محدود شدن غنی سازی ما برسد. و این یعنی توازن. اما اکنون چه؟
آیا این همه امتیاز و در عوض لغو تحریم، یعنی توازن؟!!!! (با لحن جناب خان یه بار دیگه بگیم توازن؟!!) مگر در ترازوی آدم های کم فروش بشود از این توافق توازن را در آورد (و به یاد داشته باشید که آیه ای از قرآن فقط مخصوص همین کم فروشان است. وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ) تازه کاش لغو تحریم ها در عوض این ها، هم زمان بود. آن ها تحریم ها را با این همه امتیاز، پله به پله لغو می کنند. تازه اگر لغو کنند. آقای محمد جواد ظریف، به نظرت واقعاً این توافق پیروزی است. حتی پیروزی 3 بر 2؟ مساوی هم نشدیم چه رسد به پیروزی. پس برو به رئیس جمهور محترم بگو. در رشته ای که تخصص ندارد و در آن بی سواد است (فوتبال!!!) وارد نشود. آقای محمد جواد ظریف، آیا ما که معتقدیم در وین شکست خوردیم، بزرگترین خیانت را مرتکب شدیم یا شما که باخت ما را حتی مساوی اعلام نکردید، بلکه پیروزی 3 بر 2 خواندید؟ لطفاً دیگر مردم را بی سواد نخوانید و بی شعور ندانید. یک کودک هم این توافق نامه را اگر برایش با اسباب بازی مثال زنند، شکست می داند و گریه خواهد کرد. بعد شما می خندید و می خواهید مردم جشن بگیرند. در خبرگزاری ایسنا به نقل از محمد جواد ظریف می خوانیم:مردم ایران با حضور 73 درصدی خود در انتخابات نشان دادند که تحریمها اثر ندارد. مردم علیرغم تحریمها پای صندوق رأی آمدند و نشان دادند که با دولت خود از طریق صندوق آرا تعامل میکنند.درست است که حضور پر رنگ مردم نشان از امید دارد و اثر نداشتن تحریم. اما آیا این مثال را نزدی تا در ذهن هر کس مثل ذهن من، ابتدا این وهم ایجاد شود که انتخاب شدن روحانی یعنی در مردم تحریم ها اثر نداشته. مطمئن باش اگر روحانی انتخاب شد، به خاطر امیدی بود که به مردم برای رفع تحریم ها داد. نه اینکه مردم در اثر تحریم ها آخ هم نگفته باشند. اگر چه مردم ایران حاضرند آخ بگویند اما زیر بار ذلت نروند. و تو و دولت تو و رئیس جمهور، ملت را در این ذلت به اسم مصلحت کشاندید. جناب ظریف برای شکست تو دولتت دنبال مقصر می گردی؟ بگرد اما دنبال آن درون منتقدان نباش که اگر حرف منتقدان برایت مهم بود، اکنون اینگونه خود را به آب و آتش نمی زدی تا دیگران را متهم کنی. این بار آن هم به خیانت. جناب ظریف مواظب باش، مردم در آینده نزدیک تو و دولت مطبوع ات را در راهپیمایی خائن ندانند. جناب ظریف مواظب باش، مردم در آینده دور و در تاریخ، تو و دولت مطبوع ات را خائن نخوانند. امضاء بی سواد [ یکشنبه 94/5/18 ] [ 8:58 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر حتماً شنیده اید که جمعی از طلاب حوزه ی علمیه قم، نامه ای نوشته و خواستار راستی آزمایی عملی ادعای موشکی در قطعنامه 2231 شده اند. منبع امروز در سایت باشگاه خبرنگاران جوان هم مشاهده کردم که بیست و سه نفر از اعضاء مجلس شورای اسلامی از این بیانیه طلاب حوزه ی علمیه قم حمایت کردند. منبع براستی که این راه بهترین راه برای راستی آزمایی ادعاها در قطعنامه است. هم راستی آزمایی قائل بودن حق دفاعی و هم راستی آزمایی تهدیدات. این چند وقت همه ی ما فقط حرف شنیده ایم و در عمل نمی دانیم چه می شود. از یک طرف تهدیدات آمریکایی ها که اگر قطعنامه نقض شود چه و چنان می کنیم تا جواب رئیس جمهور و ویر خارجه ی مان که حرف های غربی ها و تهدیداتشان حرف مفت است. برای مصرف داخلی و جلب رضایت صهیونیست هاست مثلاً در همین خبر اخیر ( جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه به دنبال سلاح هستهای نبوده و نخواهد بود. لذا این ادعا که در توافق اخیر وین راه های مختلف دستیابی ایران به سلاح هسته ای بسته شده، در واقع تحصیل حاصل است و صرفا به منظور راضی کردن منتقدین داخلی و صهیونیست ها بیان می شود.) منبع جناب ظریف باز هم از این دست عبارات استفاده می کند. "مصرف داخلی، برای جلب رضایت متحدان، برای راضی کردن منتقدان و..." آیا به راستی این ها در جواب دلواپسی و نگرانی واقعی مردم، درست است. درست است با این جواب های کلیشه ای (مصرف داخلی دارد و...) از پاسخ درست و رفع نگرانی شانه خالی کرد. آن هم به خاطر پیروزی بی ارزش یک حزب در انتخابات آینده کشور؟ آیا پیروزی در انتخابات می ارزد به این که کشور در بحرانی به مراتب جدی تر گرفتار شود؟ مگر نه این که باید کشوری باشد، باید حکومتی باشد، باید نظامی به عنوان پشتوانه و مردمی به عنوان پشتوانه ی آن نظام باشند تا پیروزی حزب و پیروزی در انتخابات و ماندن بر کرسی قدرت مجلس و دولت، محقق شود. مگر نه این که مردم و نظام و کشور همه علت هستند و دولت و حزب معلول. اگر علت نباشد، معلول هم بی درنگ نیست می شود. بگذریم. اما من و شاید خیلی از شما دوستان از این نحو جواب دادن منتخبین مان به شدت متنفر هستیم. اما انگار خدا را شکر راه برای رفع ابهام و راستی آزمایی هست. هم راستی آزمایی بلوف های غربی ها و هم راستی آزمایی منتخبین ملت. انگار که باید به جناب روحانی و ظریف گفت: به نظر می رسد این نحو جواب دادن شما خادمین ملت، مصرف داخلی دارد. برای راستی آزمایی تهدیدات کافیست همین پیشنهاد را جامه عمل پوشانیم. کافیست یک مانور موشکی، حتی محدود انجام دهیم. تا هم صداقت غربی ها و هم تهدیدات پوشالی شان و هم صداقت دولتمردان ما مشخص شود. و اگر دولتمردان ما صادق اند، انشالله از توهم گل و بلبل دیدن دنیا در بیایند. امضاء بی سواد [ جمعه 94/5/16 ] [ 12:7 صبح ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر #من_یک_فلسطینی_ام سلام به شما مردمی که کشورتان حدود 67 سال است اشغال شده. مردم کشور فلسطین. کشور کوچکی که اکنون باریکه هایی از آن مانده. مثل باریکه غزه (نوار غزه). می خواهم بگویم: من هم یک فلسطینی هستم. نه نترسید نمی خواهم به زور خودم را به منطقه ی زیبا و خوش آب و هوای مدیترانه بچسبانم. اگر اهل تاریخ خواندن هستید، می دانید که می گویند حکومت در وطن من سابقه اش به بیش از 2500 سال گذشته بر می گردد و معروف ترین آن حکومت ها، حکومت کوروش کبیر بوده. حکومتی که انگار سرآمد تاریخ جهان بوده. حکومت در دنیایی که هنوز دنیا! و دنیاییان غار نشین بودند ولی دنیای وطن من شهر نشین. اما انگار این حکومت تا 200 سال پیش مقتدر بود. و درست از 220 سال گذشته، شاهانی را به خود دید که من هم یک فلسطینی شدم. با قاجاریه شروع شد و با پهلوی یک و دو ادامه داد و هر بار کشورم کوچک و کوچک تر شد. درست مثل شما. کوچک و کوچک کوچک تر تا اینکه رهبری مقتدر به نام سید روح الله موسوی خمینی (امام خمینی)، دوباره اقتدار را برگرداند و با افزودن اسلام به آن، آن را از هر زمان دیگری بر سر زبان ها انداخت. و بعد از او نیز تا کنون، سید علی خامنه ای (امام خامنه ای) باز هم مقتدرانه آن را اداره کرده و می کند. باور کن در این مدت دیگر نگذاشتیم حتی یک وجب از خاکمان به دشمن برسد. آخرین بخش آن که بحرین بود را همین پهلوی ها به باد دادند. اما در حکومت جمهوری اسلامی هرگز خاک عزیزم به دست دشمنان نیفتاد. می گویید: بس کن، اینکه نشد فلسطین. فلسطین ما هنوز هم کوچک و کوچک تر می شود. فلسطین ما نفاق درش شعله می کشد. فلسطین ما انتفاضه ها دیده؟ بله باز هم می گویم #من_یک_فلسطینی_ام. باور نمی کنید ما هم انتفاضه داشتیم؟ انتفاضه ی اول به رهبری امام خمینی شکل گرفت. و این حکومت جمهوری اسلامی تاسیس شد. انتفاضه ی دوم نبرد هشت ساله مان بر علیه تمامی کفر بود و پیروز شد. انتفاضه ی سوم، آمدن احمدی نژاد بود که با آمدنش، مردم توانستند حرفشان را بزنند و از هیچ احد الناسی نترسند. تا آن موقع مردم جرأت بدگویی رئیسان جمهورشان را نداشتند. چون می دانستند اگر بگویند، می برندشان جایی که عرب نی انداخت! درست است که آخر کار احمدی نژاد هم بد تمام شد، اما دستاوردهایی داشتیم که باز هم با دو دو تا چهار تا کردن، می بینیم می ارزید. او که رفت، مردم من با انتخاب خودشان، محمود عباس کشورمان را انتخاب کردند. محمود عباسی که در کشور من، حسن روحانی نام گرفت. می دانم داغ دلتان تازه شد. ببخشید. می دانم که این محمود عباس شما، به حقیر تر شدن و کوچکتر شدن فلسطین تان کمک کرد. می دانم که محمود عباس شما، نفاق ریشه دار بین تان را ریشه دار تر کرد. می دانم محمود عباس شما از حماس شما می ترسد. از حماس و رهبرانش اما نمی دانید نمی دانید که محمود عباس ما، چه قدر قدرتمند تر از محمود عباس شماست. محمود عباس ما با همپیمانی شخصی به نام اکبر هاشمی بهرمانی (ملقب به رفسنجانی) آمد روی کار تا کشور من هم فلسطین شود. ما کشوری مقتدر بودیم و هنوز هم به لطف وجود امام خامنه ای هستیم. اما نزدیک است کاملاً فلسطینی شویم. ما مردمی بدون نفاق و یکپارچه بودیم، در حالیکه از هر قوم و دین و مذهبی در خود داریم. اما این محمود عباس ما که آمد نفاق و دو دستگی در بین مردم نمایان شد. حالا می ترسیم. مثل شما. می ترسیم اگر حرفی در خیابان زدیم، فردا لو نرویم و دستگیرمان نکنند. اما این محمود عباس ما که آمد، درست است هنوز خاک کشور به دشمن نداده، اما چیزی به با ارزشی آن داده. حقی صلح آمیز به نام حق استفاده از انرژی هسته ای. و به قول خیلی ها، تنها به صورت کاریکاتوری، حق را برای ما و کشورش به رسمیت شناخته اما این محمود عباس ما که آمد، ما را خلع سلاح نیز کرد. او در قطعنامه ای که فرستادگانش هم به آن رای دادند، موشک های ما را گرفت. موشک هایی که می توانستند، با نگاه چپ آمریکا به کشورم، او و همپیمانانش را سر جایش بنشانند. اما این محمود عباس ما که آمد، امنیت را نیز از ما گرفت. او اجازه داد مستشاران جبهه ی کفر، هر وقت و هر زمان که خواستند و از هر کجایی که خواستند، بیایند و بازرسی کنند. از صنعت هسته ای که بماند، تا مراکز نظامی و حتی دانشمندانمان به دروغ می گوید نه ما این اجازه را ندادیم. ما برای بازرسی ها مهلت 24 روزه گرفتیم. ما می توانیم به بازرسی اعتراض هم داشته باشیم. من به تو می گویم که وقتی در نهایت 5 عضو از 8 عضو شورایی کذایی به بازرسی رای دهند، حرفش به باد هوا هم نمی ارزد. وقتی که از 8 عضو 5 عضوش همین هایی بودند که دشمن ما و ملت ما هستند. اما این محمود عباس ما انگار از رهبر عزیزمان نمی ترسد. از مردم پشتیبان او نمی ترسد. از خون هزارن هزار شهید این حکومت نمی ترسد بله فلسطینیان عزیزی که تاکنون فکر می کردید، در بدبختی خود تنها هستید. تبریک می گویم!. من عضوی از یک ملت بزرگ و کشوری پهناور هستم. کشوری که بیش از بیست سال می گذرد و کسی جرأت تعرض به آن را به مخیله ی خود راه نداده، اکنون نزدیک است، فلسطین دیگر شود و دیگر تنها نباشید. فلسطینی بر زیر چکمه های اشغالگری آمریکایی ها و انگلیسی ها و فرانسوی ها و حتی همان اسرائیلی ها. انگار باید عادت کرد که هر یک از مردمانم بگویند: #من_یک_فلسطینی_ام امیدم برای نشنیدن این جمله از زبان خودم و مردمانم، اول خداست که همیشه یاورمان بوده. دوم امام زمانمان حضرت مهدی که قرار است حکومت را از ما تحویل بگیرد و سوم رهبری مقتدر، شجاع و با تدبیری واقعی، به نام امام خامنه ای. که اگه این سه یکی شان نبود، سال ها بود که می گفتم: #من_یک_فلسطینی_ام امضاء بی سواد [ چهارشنبه 94/5/14 ] [ 10:11 صبح ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
به نام خالق خیر و شر وقتی ظریف، توافق ژنو را امضاء کرد و وقتی بیانیه لوزان منتشر شد، خیلی ها ظریف را ابوموسی اشعری خواندند. ابو موسی اشعری که در مذاکره با عمرو عاص، خواست تا حکومت از امام علی و معاویه گرفته شود، اما در آخر چه شد؟ حکومت از علی گرفته شد و معاویه بر قدرت ماند.
ظریف چه کرده بود. او در ژنو ذخایر اورانیومی ما را اکسید کرد و خواست تحریم ها برچیده شود. اما بعد چه شد؟ ذخایر اورانیوم ما اکسید شد ولی تحریم ها کم نشد که بیشتر هم شد. باز در لوزان هم به همین ترتیب تعهداتی داد و مصداق ابوموسی اشعری شد. ظریف دید که آبرویش می رود، از شعرای دانشجو و هم فکرش در مجیز گویی برای خود استفاده کرد. خب من آن موقع باز هم درصدی زیاده روی و افراط، در نامیدن ظریف به ابو موسی اشعری را لحاظ کردم. اما با این برجام و با این قطعنامه و به خصوص قطعنامه، بی شک ظریف را ابوموسی اشعری بلکه ساده لوح تر از او می دانم تازه اگر او در این عملکردش عمدی نداشته باشد!!! برجام هر چه باشد تا تصویب نشود، تعهدی نمی آورد. حتی آن دسترسی های خواسته شده. اما قطعنامه را که پذیرفتیم، متعهد شدیم و ملزم به رعایتش. تا جایی که روسیه و چین هم انگشت به دهان از این پذیرش محدودیت تسلیحاتی ماندند. متاسفانه ترجمه ای که وزارت خارجه از قطعنامه 2231 گذاشته بسیار نا مفهوم است و از نظر نگارشی ایراد دارد. در گذشته ما اگر فصل هفتمی بودیم، فقط تحریم بودیم، اما اکنون باز هم تحریم هستیم و در کنار آن در صورت نقض قطعنامه، مجوز جنگ داده می شود و کشور علاوه بر فشار تحریم، ممکن است فشار جنگ را هم تحمل کند. یعنی به مراتب بدتر از دوران احمدی نژاد. اینجاست که باید زرنگ تر از اعراب عصر امام علی باشیم. و دوباره به گرد رهبری و ولایت و گوش به فرمان او شویم، وقتی که ساده لوحی مثل ظریف(ابو موسی اشعری) اینگونه ما را در وضع ضعیف قرار می دهد. وضعی که ما به بهانه ی اینکه موشک های بالستیک میان برد و دور برد، توان حمل کلاهک هسته ای دارند، رفتنمان به آن سو ممنوع شده. و جناب ساده لوح ظریف، فکر کرد منظور آن ها ساختن کلاهک هسته ای می باشد. به قول جناب شریعتمداری، مگر کلاهک هسته ای، جزء سلاح های هسته ای به شمار نمی آید. وقتی ما قبول می کنیم در قطعنامه که به ساخت سلاح هسته ای مبادرت نورزیم، چرا باید جداگانه عدم ساخت کلاهک هسته ای را هم بپذیریم. بعد با افتخار تمام می گوید: ما که نمی خواهیم سمت سلاح هسته ای برویم. پس اشکالی ندارد که این مورد هم در قطعنامه قبول کردیم. خدایا خودت با این ساده لوحانی که بر سر کار آمدند (البته در بهترین حالت. چون شاید حالت بد این باشد که کار این ها عمدی باشد) به دادمان برس. امضاء بی سواد [ چهارشنبه 94/5/7 ] [ 3:31 عصر ] [ بی سواد ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |